در تب و تاب تدارک راهپیماییها و برگزاری جلسات برای پیشبرد انقلاب با دیگر همرزمان بودیم که ناگاه خبری همه را برای مدتی شوکه کرد و آن خبر، هجرت حضرت امام خمینی از عراق به پاریس بود. اینکه «برای چه رژیم عراق حضرت امام را وادار به ترک آن کشور کرده بود؟» و «چگونه رژیم حاکم بر کویت، اجازهٔ ورود به ایشان نداده بود؟» خود حدیثیست مفصل. اما آنچه ما باخبر شدیم، بدین صورت بود که: شب ۱۳ مهر ماه سال ۱۳۵۷، پس از یک روز پُر تلاش و خستهکننده، ساعت ۳ بعد از نیمهشب، آقای دکتر عباس شیبانی به منزل من تلفن کرد. با هراس از آنچه در آن روزها میگذشت، گوشی تلفن را برداشتم. دکتر شیبانی، خیلی متأثر بود و با کلمات منقطع و آشفته، گفت که: «آقا را از عراق اخراج کردند و پس از چند ساعت معطلی، این مرجع بزرگ در مرز، کویت، به ایشان اجازهٔ ورود ندادهاند! من به هرکجا که تلفن میکنم، کسی جواب تلفن را نمیدهد! شما که با دیگر مبارزین ارتباط دارید، به آنهایی که باید این مسئله را بدانند و همچنین آیتالله دکتر بهشتی و آیتالله مطهری، این مطلب را برسانید!» من در آن لحظهٔ حساس و پر اضطراب، جملهای به ذهنم رسید. (گاهی عنایات پروردگار است، نه اینکه مطالعهای کرده، یا آمادگی قبلی داشته باشم!) به ایشان گفتم: «من فکر میکنم که این بندهٔ صالح خدا در این اضطراری که قرار گرفته، خداوند این اضطرار را برای ایشان اسباب نجات قرار بدهد و شما نگران نباشید!»
با پیگیریای که طی چند ساعت پس از آن نمودم، متوجه شدم که حضرت امام از عراق به جانب پاریس رفتهاند و البته در آن روز، ما نمیدانستیم چطور شد که ایشان تصمیم به اقامت در فرانسه گرفتند. بعدها متوجه شدیم که امام، یک مطالعهای در قوانین مدنی چند کشور، از جمله فرانسه کرده بودند. در واقع قانون مدنی فرانسه، تا ۳ ماه اقامت اتباع خارجی را در این کشور اجازه میداد؛ در این شرایط، فرد میتواند پس از ورود به آن کشور، وارد شهر شده و تا پایان مهلت قانونی، برای خودش ویزایی تهیه کند.
در فاصلهٔ کمی پس از ورود امام به فرانسه، تبلیغات منفی علیه ایشان شروع شد. عدهای خیلی حسابشده، حملات را شروع کرده و عنوان کردند که دیگر مرجعیت حضرت امام خمینی از بین رفت؛ «مرجعی که به فرنگ برود و بخواهد از فرنگ به اسلام خدمت کند و یا برای مقلّدین خود فتوا بفرستد، دیگر این فتوا فرنگی است!» در طرف دیگر، تعدادی از مبارزین و بزرگان انقلاب از جمله آیتالله مطهری، آیتالله دکتر بهشتی، تعدادی زیادی از فضلای قم و تعدادی از برادران مؤتلفهٔ اسلامی -که همه را یادم نیست، اما شهید عراقی، حاج ابوالفضل توکلیبینا، سیّدمحسن امیرحسینی، رفیقدوستها از جملهٔ اینها بودند- به این فکر افتادند که هرچه زودتر به پاریس بروند و اطراف امام را خالی نکنند؛ بنابراین این تعداد خودشان را به سرعت به آنجا رساندند. تعدادی از فضلا و برجستگان حوزهها از نجف و قم که به پاریس رفته بودند، مدیریت خدمات فرهنگی آنجا را برعهده گرفتند و مشغول فعالیت شبانهروزی جهت ارتباط با انقلابیون و هدایت حرکت مردمی شدند.
تماس نیمهشب دکتر شیبانی
اشتراک گذاری:
تازه ترین نوشته ها
- آیین بزرگداشت ۱۴۰۳ ۲ دی ۱۴۰۱
- دهمین سالگرد رحلت ۲ دی ۱۴۰۱
- نام آشنای سپهر سیاست ۲ دی ۱۴۰۱