asgaroladi preloading image

نامه پنجم عسگراولادی

نامه پنجم عسگراولادی

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای دکتر محمدرضا خاتمی
دبیرکل محترم حزب جبهه مشارکت ایران اسلامی

سلام علیکم
با آرزوی سلامت و توفیق برای آن جناب و اعضای محترم مرکزیت جبهه مشارکت ایران اسلامی. مزید اطلاع‌شان عرض می‌کنم؛ از نامه سومی که برای شما ارسال داشتم بیش از سه ماه، و از نامه چهارم بیش از دو ماه می‌گذرد و با آنکه جنابعالی در ابتدای اشتیاق زیادی برای این گفت‌وگوهای مکتوب نشان دادید تا کنون برای دو نامه اخیر پاسخی مکتوب نرسیده است.
نامه اول خیرخواهانه و قبل از انتشار بیانیه کنگره سوم شما بود تا آن بیانیه را اصلاح فرمایید و این همه مشکل که مندرجات بیانیه برای شما و جبهه مشارکت، در میان مردم پدید آورد پیش نیاید.
در نامه دوم دیدگاه‌های خود را درباره موضوعاتی که پرسیده بودید همراه با پرسش‌هایی برای دریافت دیدگاه‌های شما تنظیم نموده بودیم زیراکه در پاسخ به نامه اول نوشتید مشترکاتی در دیدگاه‌ها وجود دارد که این موضوع برای ما امیدآفرین هم شد.
نامه سوم درحالی‌که پاسخ دوم شما دریافت نشده بود نوشته شد و یادآوری شد که خواهان تشریک مساعی برای حل مشکلات واقعی مردم با حفظ دیدگاه‌های هر طرف هستیم و نوشتیم:
ما و شما می‌توانیم در دفاع از اسلام ناب محمدی(ص) آن‌گونه که بنیان‌گذار جمهوری اسلامی امام خمینی(ره) تبیین فرموده است بکوشیم و در برابر عرفگراها (سکولارها) و دین‌ستیزان، و متحیران خط‌مشی مشترکی را در پیش گیریم.
اعلام آمادگی نمودیم که فارغ از سلیقه‌های حزبی و جناحی در حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم خوب کشورمان تشریک مساعی کنیم، زیرا اگر در دو طرف قصد خدمت به مردم در کار باشد جایی برای عدم تشریک مساعی نمی‌ماند. درباره سایر مسائل اجتماعی نیز دعوت شده بود برای گره‌گشایی از مشکلات مردم و کشور به چاره‌اندیشی بنشینیم. اما با گذشت بیش از سه ماه مشخص نکرده‌اید در چه اموری با هم اشتراک دیدگاه داریم و می‌توانیم در برنامه‌ای واحد در خدمت مردم باشیم و در چه اموری علیرغم اختلاف دیدگاه‌ها می‌توانیم تشریک مساعی و تعامل داشته باشیم و در چه مواردی به عقیده شما، ما اشتباه داریم و یا پاسخ ما ایراد دارد؟
ما در نامه خود پیش‌بینی کردیم با بی‌مهری‌هایی که در بیانیه کنگره سوم به نظام و انقلاب امام کرده‌اید راه بی‌بازگشت را طی می‌کنید و اکنون عدم پاسخ‌گویی شما صحت آن گمان را تأیید می‌کند! گفتیم تأکید شما روی جدایی نهاد دین از نهاد سیاست با مبانی اعتقاد سیاسی امام(ره) و قانون اساسی نمی‌خواند و ممکن است شما را به بی‌راهه ببرد و درباره محتوای برخی مکتوبات به‌ظاهر علمی و سیاسی که دوستان نزدیک‌تان در باب اسلام، فلسفه سیاسی اسلام و نیز بی‌مهری به امام نوشته‌اند تذکر دادیم و استدلال کردیم، اما در مقابل نسبت به رفع شبهات سکوت پیشه کردید.
در مورد قتل‌های زنجیره‌ای مطالبی مطرح کردید صریحا و بی‌پرده پاسخ دادیم و منتظر ماندیم اتهاماتی را که در این باب در افکار عمومی مطرح است پاسخگو باشید.
در مورد آغاجری اشکال مشخص را مطرح کردیم و تقاضا داریم اگر ما اشتباه می‌کنیم با دلیل و برهان آن را بیان کنید.
درباره همه‌پرسی (رفراندوم)، رأی مردم و قانون اساسی همه‌چیز را به وضوح گفتیم.
درباره آمریکا و آثار خطرناک همگرایی با آن بر سرنوشت مردم هشدار دادیم.
درباره لوایح دوقلو و بسیاری از بخش‌های قابل طرح دیگر صریحا با شما به گفتگو نشستیم.

فکر می‌کنیم این دو سه ماه برای رفع شبهات و برداشتن گامی نو و روشنگری کافی باشد و شما می‌توانستید پاسخ بدهید درحالی‌که سکوت کرده‌اید. ما معنای این سکوت را نمی‌دانیم، آیا فکر می‌کنید ظرفیت لازم برای گفت‌وگو نیست و یا پاسخی وجود ندارد؟
شما که در برخورد با دشمن‌ترین دشمنان نظام از گفت‌وگو ناامید نیستید و دوستان‌تان با وجود آگاهی از تصمیم شورای‌عالی امنیت ملی مبنی بر منع هرگونه رابطه و گفت‌وگو با آمریکا هم‌چنان دم از گفت‌وگو می‌زنند، چرا گفت‌وگو را در داخل تمرین نمی‌کنید؟ شما که می‌خواهید گفت‌وگوی تمدن‌ها را در سطح جهانی مدیریت کنید چگونه از ادامه گفت‌وگو در داخل امتناع می‌ورزید؟
به‌نظر ما، مردم ناظر بی‌طرف در این گفت‌وگوها هستند و می‌توانند صداقت و درستی و راستی و دلسوزی را در هر طرف محک بزنند و در وقت انتخاب با آگاهی بیشتر به پای صندوق‌های رأی بروند و این حق آنهاست که توقع داشته باشند دیدگاه‌ها و مواضع احزاب برای آنها تبیین گردد.
در این گفت‌وگوی مکتوب از موضع مخالف یا رقیب صحبت نشده است. احترام به آیین گفت‌وگو بخشی از امتحان الهی در رقابت برای خدمت به مردم است. البته انگیزه اصلی اینجانب از نوشتن نامه پنجم دعوت دوباره به همان تشریک مساعی برای حل مشکلات مردم بر پایه اصول چهارگانه ترسیمی ولی فقیه عادل زمان حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای و محوریت قانون اساسی جمهوری اسلامی است.

تذکراتی چند درباره مسائلی که اخیرا پیش آمده است ذیلا تقدیم می‌گردد، باشد که ان‌شاءالله مفید افتد؛
در کنگره فوق‌العاده اخیر، دوباره مواضعی را مطرح کرده‌اید که استمرار همان راه بیانیه کنگره سوم شماست. به نظر می‌رسد که تذکر مجدد به جنابعالی و دیگر تصمیم‌سازان در جبهه مشارکت امروز یک وظیفه باشد.
شما در این اجلاس از متهمان فروش اطلاعات به بیگانگان – به‌ویژه به مؤسسات آمریکایی – جانب‌داری جدی کرده‌اید. به‌نحوی که قبل از برگزاری کنگره در مصاحبه‌ای به همراه آقایان حجاریان و میردامادی از آن متهمان حمایت نموده و در محل اجلاس با نصب عکس‌های بزرگ برخی از متهمان و در بندهایی از بیانیه انتهایی از آنها دفاع و پشتیبانی شده است و سرنوشت تشکل مشارکت را به پرونده نزدیک کرده‌اید! اگر شما یک درصد احتمال عقلائی می‌دادید که اتهامات مطرح شده در این پرونده صحیح باشد نباید به آن بی‌پروایی خطر می‌کردید، چه رسد به اینکه با برگزاری جلسات علنی دادگاه که در آن بعضی از اعضای برجسته جبهه مشارکت حاضر شدند معلوم شده که فروش اطلاعات به بیگانه ولو به اشتباه، و دریافت پول از بیگانگان واقعیت دارد. مسئله تماس با برخی مؤسسات تحقیقاتی که به تشکیلات اطلاعاتی آمریکا وابسته‌اند و دریافت پول از آنها برای نظرسنجی و فروش نتایج نظرسنجی‌ها، موضوعی صرفا سیاسی و داخلی نیست که بتوان آن را با موضع‌گیری در بیانیه یا مصاحبه‌های تبلیغاتی توجیه کرد. آن هم در شرایطی که آمریکایی‌ها خصمانه‌ترین برخوردها را با ملت ایران دارند.
تماس با عناصر ضدانقلاب و یا مشکوک در خارج از کشور، و هم‌چنین به دست آوردن اسناد طبقه‌بندی‌شده و نگهداری آن‌ها، هیچ‌گونه توجیهی را با هیچ منطقی نمی‌پذیرد چه رسد به ارائه آنها به دشمنان اسلام و ایران. ولی معلوم نیست شما با چه منطقی آن را مباح می‌دانید و غیرمحرمانه تلقی می‌کنید، تا آنجا که جنابعالی به‌عنوان دبیرکل و سخنگوی جبهه مشارکت، در کنگره فوق‌العاده می‌گویید: «عبدی به اتهامی خنده‌دار در معرض حکمی سنگین قرار گرفته است.» آیا شما به‌جای دستگاه قضائی، سرنوشت دادگاه را به دست گرفته‌اید؟ و آیا با آن اعترافات صریح آقای عباس عبدی، راه چاره‌ای برای پاک شدن از آن اتهام متصور است؟
برگزاری همین چند جلسه علنی، مردم را در برابر حقایق تلخی قرار داده است:
اتهام فروش اطلاعات به دشمن
اتهام دست‌یابی به اسناد طبقه‌بندی‌شده کشور
اتهام نشر اکاذیب علیه مسئولین نظام به قصد تشویش اذهان عمومی از نوع موضوعاتی نیست که بشود به‌راحتی از آن گذشت.
آقای عباس عبدی عضو برجسته حزب شما، در مقابل سنگینی این پرونده پاسخی جز «شرمنده‌ام، اشتباه کردم، جبران می‌کنم» نداشته است. این واقعیت تلخ را چگونه می‌توان تحمل کرد درحالی‌که ملت فداکار ایران از همه حیثیت و آبروی خود برای صیانت از انقلاب و نظام مایه گذاشته است.
تأسف بالاتر اینکه شما هم‌چنان به تخطئه دادگاه و اخلال تبلیغاتی در رسیدگی به آن جرایم احتمالی سنگی پافشاری کنید!
آقای عبدی در چهارمین جلسه دادگاه نظرسنجی درباره تماس با گالوپ تصریح می‌کند که مستندات به دست آمده از منزل قاضیان (متهم ردیف اول) به دست‌خط او است و آن را تأیید می‌کند. تکیه دادگاه در این رسیدگی بر اسناد و مدارکی است که از متهمان به دست آمده، چطور می‌توانید آن اسناد و مدارک را ندیده بگیرید؟
مسئله خروج از حاکمیت و همه‌پرسی که دو راهکار جداسازی شما از نظام و مردم است، در جریان رسیدگی به اتهامات، بی‌پرده و عیان شده است. بنابر اطلاعات مشهود در روزنامه‌ها، آقای عبدی رهبر عملیاتی این دو برنامه بوده است و البته رفقایی هم در بیرون داشته که اکنون حیرت‌زده و خائف به سیر جریان دادگاه می‌نگرند. آیا نمی‌خواهید از این غفلت یا بهتر بگویم تغافل، خود و جبهه مشارکت را دور نگه دارید؟

ما نمی‌خواهیم نمک بر زخم حیثیت و آبروی عزیزان بیاشیم. اما خدا را شاهد می‌گیریم از اینکه بر اثر غفلت‌ها و عدم دقت‌ها و اعمال تعصب کور در رفاقت‌های سیاسی، مصالح و منافع ملی ذبح شود متأسف می‌شویم.
آیا شما با این‌همه دفاع و حمایت، در انظار مردم هم‌چون کسانی که هم‌دست آنان‌اند و می‌خواهند با ایجاد جنجال و مبهم نشان دادن پرونده و سیاسی کردن دادگاه همراهان خود را رهایی بخشند جلوه نمی‌کنید؟ و با به‌صورت کسانی که در دفاع از اعضای مؤثر خود تعصب کور دارند آشکار نمی‌شوید؟
طبیعی است که جرایم سنگین ارتکابی و احکامی که در انتظار متهمان است شما را نگران کند اما آیا راهکار مناسب این است که شما مانع دفاع حقوقی این متهمان، به دور از برخوردهای موافق و مخالف سیاسی شوید؟ یا طوری حرکت کنید که دیگران هم موضوع را سیاسی بپندارند و بر ضد شما و متهمان فضا را سنگین‌تر کنند؟ آیا روش شما به نفع متهمان است که فعلا در دادگاه علنی و غیرعلنی باید پاسخگو باشند؟
به شما تذکر دلسوزانه می‌دهیم که تا پایان دادگاه و طرح اتهامات و دفاعیات، فضا را آلوده نسازید تا رسیدگی به این پرونده مهم بتواند سیر عادی خود را طی کند و متهمان بتوانند در محیطی آرام از خود دفاع کنند.

نکته دیگر شیوه دفاع شما از آغاجری است که دقیقا شما را طرفدار اتهامات وی نشان می‌دهد. در این پرونده نیز رفتار شما در جهت بهره‌برداری سیاسی از نتیجه دادگاه است والا به‌جای آن همه اهانت و هتک قاضی و جوسازی بر ضد دستگاه قضائی و تجلیل متعصبانه از کسی که به ارزش‌های اسلامی و باورهای دینی مردم ناسزا گفته و به طعن و استهزا پرداخته است سعی می‌کردید او را از پرخاشگری بازدارید و به جبران و عذرخواهی تشویق نمایید نه‌این‌که وی به تصور خام تأثیر نهایی حمایت‌های شما، در مقابل اعتقادات مردم و حکم قانون قد علم کند و به فکر «دفاع حقوقی لازم» نباشد و از مشورت در چگونگی دفاع غافل بماند و تجدیدنظر هم او را سودی نداشته باشد.

نکته آخر اینکه مواضع شما در مقابل دشمنی‌های آمریکا موجب طمع و امیدواری آمریکا و سایر دشمنان اسلام به شما شده است تا آنجا که حمایت خود را به‌طور علنی از به‌اصطلاح «اصلاح‌طلبان» ابراز دارند و رسانه‌های استکباری از این اصلاح‌طلبی و اصلاحات ادعایی آنها به‌شدت حمایت‌کنند.
آیا زمان آن نرسیده است که اگر شما به‌راستی خود را همراه آمریکا و جریانات آمریکاپسند نمی‌دانید به‌گونه‌ای موضع بگیرید که آن طمع خام قطع شود و شما نیز در کنار ملت بزرگ ایران اسلامی و رهبری شجاع و اندیشمند آن در برابر آمریکای جهان‌خوار و دیگر دشمنان قرار گیرید؟!

برای خودم و شما از خداوند متعال، عاقبت خیر و توفیق خدمتگزاری به انقلاب اسلامی و این ملت فداکار را مسئلت می‌کنم و امیدوارم همگی با اصلاح مداوم اندیشه‌هایمان به مدد الهی، گامی برای حل مشکلات طاقت‌فرسا و جلوگیری از انسداد راه پیشرفت کشور و رشد مردم خداجوی ایران عزیز برداریم.

و من الله التوفیق
حبیب‌الله عسگراولادی
دبیرکل

قسمت بعدی
نامه سوم خاتمی
قسمت قبلی
نامه چهارم عسگراولادی

نظرتان را بنویسید

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید

فهرست مطالب