آنچه پیش رو دارید، بخشی از یادداشت مرحوم حبیبالله عسگراولادی در زندان شمارهٔ ۳ قصر تهران، شب یازدهم محرمالحرام ۱۳۸۹ مطابق با ۹ فرودینماه ۱۳۴۸ است که برای نخستین بار منتشر میشود:
بسمه تعالی
«اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاه» همانا حسین چراغ راه هدایت و کشتی نجات است.
تشکیل این مجلس ناقابل در شب گذشته و امشب، بهخاطر عرض ارادت به آستان مقدس حسین است. گرچه لایق حضرتش نباشد، ولی در این محدوده با نبود امکانات، میتوان گفت «برگ سبزی» است که تقدیم میشود. امشب، شب یازدهم محرم است و ما میتوانیم با فاصلهٔ مکانی که از اینجا تا قربانگاه عشق، یعنی کربلا موجود است و از لابهلای قرون و اعصار که بین ما فاصله شده، صحنهٔ چنین شبی را مجسم کنیم: صحرا خاموش و ساکت. فضا نیمهتاریک؛ بهجز نور کمی از ماه و نور مشعلهای دیدهبانی سپاه و اخگرهایی که از خیمههای نیمهسوخته میدرخشد. مردان، همه بهاستثنای علیبنالحسین -که مریض مشرف به موت بهنظر میرسید- کشته شده و اجساد آنها با وضعی غیر قابل ذکر پراکنده بود. زنان و کودکان بهعلت نبود خیمه و خرگاهی در بیابان پراکنده و و و.
قطعاً توجه دارید که غرض از ذکر این مطالب و مجسمکردن آن صحنه بهقدر ممکن، فقط گریه و تأثرات ظاهری نیست، بلکه مهمتر از همه، تأثرات واقعی است که به انسان حیات و نشاط لازم را میبخشد وگرنه اگر آن حضرت اکنون زنده بود، خود به حال انسانهای ستمکش عصر میگریست! برای بیش از پانصد میلیون مسلمان گریه میکرد که جمع محدودی متجاوز با شعارهای نیمهنژادی صهیونیست در قرن بیستم، در انظار همهٔ جهانیان به دومین مکان مقدس مسلمین، یعنی مسجد اقصی تجاوز نموده؛ میکشد، میسوزاند، اسیر میکند، قسمتهای مختلفی از خاک کشورهای اسلامی را ضمیمه زمینهای مغصوب قبلی مینماید و دول بزرگ و مقتدر جهان مستقیم و غیر مستقیم به این تجاوز صحه میگذارند. و دولتهای بهظاهر اسلامی نیز برای ستمدیدگان تاسفهای تلگرافی میفرستند و خیلی که به خود زحمت دهند، تعدادی چادر برای آورگان، یا جمعی پرستار برای اینکه اگر اسرائیل غاصبِ متجاوز، حمله کرد و کشت و زخمی نمود، مصدومین را پانسمان کنند و در بلندگوهای تبلیغاتی کمکهای شایان جلوه دهند!
یا حسین! من یقین دارم که اگر بودی، برای اسلام و مسلمین که تا این حد تنزل کردهاند تو خود زار میگریستی. اگر بودی، بعضی مجالس گریه و زاری را برمیچیدی و تمام نیروهای اسلامی را بسیج میفرمودی، تا صهیونیست را که نطفهٔ استعمار جدیدی در خاورمیانه است، معدوم کنی و حتّی ملت یهود را که ملعبهٔ حزب متجاوز صهیونیست شده، از شر این حزب ننگین که خود نیز آلت دست سرمایهداران استعمارگر بهظاهر یهودی آمریکاست، نجات میبخشیدی. یاحسین! من مطمئنم که اگر بودی، هزینههای اکثر مجالسی که به نامت تشکیل میشود و بهنفع جامعه نیست، جمعآوری مینمودی و هزینههای تشکیلات و تشریفات مزار مقدست را به آن میافزودی و حتّی ستونهای کذایی که با چه مخارج گزاف به آستانت آوردهاند، ضمیمه میفرمودی و خرج تسلیحات و تجهیزات میفرمودی تا به آیهٔ «أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ…» عمل فرموده باشی. و تمام مسلمانان و ملل ضد استعمار و استثمار آسیا و آفریقا را بسیج میفرمودی، تا یکجا شر استعمار و استثمار آمریکا و اروپا را از سر این ملل ستمدیده و محروم کوتاه کنی.
مولای من! چنان میشناسمت اگر امروزه بهظاهر وجود داشتی، به کمک ملت استعمارزدهٔ ویتنام و سیاهان بیپناه آمریکایی که جز سیاهی پوست جرم دیگری ندارند، میشتافتی و خلاصه کوشش میفرمودی تا تبعیض نژادی را به هر نوع و شکل آن ریشهکن فرمایی تا به این آیهٔ قرآن کریم، جامه عمل پوشیده باشی «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ…». ولی متأسفانه، اکثر مسلمانان از حقایق قرآن بیاطلاع و فقط پوستی از اسلام و مذهب را محکم چسبیدهاند و اکثر کسانی که ادعای پیرویات را دارند، انجام وظیفهٔ خود را در مقابل انقلاب عظیم و آموزندهات فقط با گریه و زاری و امثال آن میدانند و به آنها اکتفاء میکنند! شاید به نظر بعضی از برادران و دوستان چنین جلوه کند که: «در عاشورای حسینی چرا بهجای ذکر جریان و حوادث آن روز، این مطالب ذکر میشود؟» ولی جواب این موضوع، با توجه به حقایق اسلام بسیار ساده است، زیرا حتّی در نماز عید فطر و قربان و نماز جمعه که از نمازهاییست که جماعت خواندن آنها با شرایطی واجب است، بعد از این نمازها دو خطبه لازم است که اولی آن دربارهٔ اصول و اعتقادات و خطبهٔ دوم دربارهٔ مسائل روز و مشکلات عمومی مسلمین و مردم بحث و مداقه شود. حتّی بسیار بزرگان علماء دستور دادهاند و در کتابهای آنها ضبط است که در مجالس دینی باید مشکلات روزمرهٔ عامه، مورد مذاکره قرار گیرد. و هماکنون در دستهجات عزاداری عراق رسم است که اکثراً از مصائب و مشکلات موجود ضمن عزاداری اعتراضی میشود. مضافاً به همهٔ این مطالب، همهٔ علماء مجاهد اسلام، مخصوصاً مراجع عظام در اعلامیههایشان از گویندگان خواستند که مشکلات عالم اسلام و مشکلات عمومی مردم را بیان کنند. و از مردم خواستند که در مجالسی شرکت کنند که مضافاً به حقایق دینی، از مشکلات عمومی مردم و تجاوز دستگاهها نیز بحث شود. ما وقتی صحنهٔ امشب کربلا را برای خود مجسم میکنیم و تدبر و دقت در آن مینماییم، گرچه ظاهراً شکست یک قیام را میبینیم، ولی اثرات آن را در تاریخ صریح و روشن، گویای پیروزی یک انقلاب است و به هر فرد و جمعیت و جامعهای نوید میدهد که هر که هستی و هر کجا قرار گرفتهای و هر موقعیتی داری، برای رفع ظلم و ستم برای جلوگیری از استبداد و استعمار و استثمار انسانها و برای ترقی و تکامل انسانیت میتوانی کوشا باشی! چون حسین(ع) و یارانش با نیروی کم و استقامت کافی، توانستند انقلاب خود را رنگ ابدی دهند؛ آری «اِن الحسینَ مصباح الهدی و سفینه النجاه».
در علت قیام امام سیدالشهداء در شب گذشته و امشب برادران عزیز و گرامی مبسوطاً مطالبی بیان فرمودهاند. همچنین اکثر حضار محترم از علل و انگیزههای آن انقلاب مستحضرند، ولی بعضی وقایعی که چنین قیامی را میتوان علت باشد یا علل را تقویت کند، بهطور فهرست به عرض میرسد:
پیغمبر عظیمالشأن اسلام(ص) با دعوت و تبلیغ خود، مردمی که دارای روحیهٔ آماده بودند برای یک انقلاب جهانی دعوت فرمود و با کوشش و جدّیت فراوان توانست جامعهٔ انقلابی اسلامی بهوجود آورد….