بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر محمدرضا خاتمی
دبیرکل محترم حزب جبهه مشارکت ایران اسلامی
سلام علیکم
نامه سوم شما را در تاریخ سوم بهمن ۸۱ دریافت کردم. طولانی شدن مدت پاسخ این تصور را پدید آورده بود که گویی باب گفتوگو مسدود شده است اما ارسال پاسخ شما نشان داد که انشاءالله میتوانیم همچنان این مسیر روشنگرانه را به سلامت طی کنیم.
پاسخ را مسئولانه یافتم و برای شما و همکارانتان در جبهه مشارکت ایران اسلامی آرزوی سلامت و بهروزی و توفیق خدمت به اسلام و مسلمین و پیمودن راه جاوید امام خمینی(ره) را دارم.
بنده سعی میکنم در این پاسخ با توجه به اینکه در ایام نورانی ماه بهمن، ماه پیروزی انقلاب هستیم از تلخیها بکاهم تا به میمنت این روزها، شیرینی گفتوگو را برای رسیدن به حقیقت و روشنگری حس و تجربه نماییم. همچنین سعی میکنم با توجه به گستره موضوعات گفتوگو و ناظر و شاهد بودن مردم عزیز ما بر گفتوگوی مکتوب دو حزب کشور، کم گویم و گزیده، تا ملالی حاصل نشود.
ضمناً ترجیح میدهم پاسخ را از مطالب آخر نامه سوم شما آغاز کنم و بهتدریج جلو بیایم و از هرگونه حاشیهپردازی پرهیز و تنها به متن نگاه نمایم و در این زمینه از خداوند استدعای توفیق دارم.
در پایان نامهتان دغدغه خود را درباره سه مقوله «همهپرسی»، «تحقیق پیرامون نحوه هزینه بودجههای مراکز و نهادهای خارج از قوه مجریه» و «تحقیق پیرامون علل و عوامل و جزئیات قتلهای زنجیرهای» ابراز داشتید و از ما در این خصوص تقاضای تشریک مساعی کردید، خوشحالیم در این نامه دیگر جدایی و خروج از حاکمیت را مطرح نفرمودید و سخن از ماندن و کار کردن و تشریک مساعی است. اکنون صریحا نکاتی را تقدیم کنم:
۱. در خصوص همهپرسی موضوع اصل ۵۹ قانون اساسی فکر میکنم مسائل روشنتر از آن است که بخواهیم مناقشهای داشته باشیم. این موضوع اگر بخواهد رخ دهد مانند بسیاری موضوعهای دیگر نیازمند مصوبه مجلس است ضمن اینکه موافقت دوسوم نمایندگان را هم طلب میکند، حال چرا خارج از هیاهو و جنجال نسبت به آن اقدام نمیکنید؟ تقاضای تشریک مساعی درباره آن اگر بهمعنای جلب موافقت ماست معنا ندارد چون بر این پیشفرض استوار است که دوسوم آرا مجلس را ندارد، پس میشود نتیجه گرفت موضوعاتی که از نظر شما مهم و موضوع اصل ۵۹ است بهنظر عمده نمایندگان خیلی مهم نیست.
ما معتقدیم دو موضوعی که بهعنوان موضوعات مهم همهپرسی مطرح کردهاید از طریق عادی مسیر کار توسط نهادهای نظام یعنی مجلس، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام، سادهتر قابل حل است، اما شما که گویا اعتقادی دیگر دارید چرا در جلب دوسوم آراء مجلس تلاش نمیکنید؟
نکته مهم در این باب سؤالی بود که در نامههای قبل پرسیدم: همهپرسی شما با همهپرسی سلطنتطلبها و عناصر نامحرم نظام چه تفاوتی دارد؟ شما تفاوت آن را یادآور نشدید، اما نگاه خوشبینانه ما میگوید که همهپرسی شما در چهارچوب قانون اساسی است و همهپرسی ضدانقلاب خارج از چهارچوب قانون اساسی است. اگر این نگاه خوشبینانه را قبول دارید پس باید بدانید چنان مصوبهای مانند هر مصوبه دیگر مجلس نیاز به تأیید شورای نگهبان دارد. بهعلاوه، طبق اصل ۱۱۰ قانون اساسی نیازمند تأیید و فرمان رهبری است. شما چون چهارچوب شرع و قانون اساسی را قبول دارید مصوبهتان نباید خلاف آن باشد و در آن خصوص تنها نهادی که صلاحیت اعلام نظر دارد شورای نگهبان است نه ما و نه شما.
مجلس نمیتواند علیه هیچ یک از اصول قانون اساسی و اختیارات نهادهای گوناگون نظام که مغایر قانون اساسی باشد همهپرسی را تجویز کند. ضمن اینکه ما معتقدیم اصلاً مشکل همهپرسی به درون مجلس برمیگردد. اگر شما واقعا دوسوم آرای نمایندگان مجلس را دارید معطل چه هستید؟ چرا تا کنون فقط به تبلیغ و ترویج همهپرسی روزگار گذراندهاید؟ همانطور که با همهپرسی نمیشود اختیاری قانونی را از دولت و یا مجلس گرفت، با همهپرسی هم نمیشود از اختیارات شورای نگهبان یا هر نهاد دیگری که در قانون اساسی به آن تصریح شده فروکاست.
۲. درباره نحوه هزینه بودجههای مراکز و نهادهای خارج از قوه مجریه کافی است شما سری به نهاد تحت مدیریت مجلس یعنی دیوان محاسبات بزنید. گزارش نحوه هزینه بودجههای این مراکز در آنجا ثبت است و غیر از آن سازمان حسابرسی کل کشور که سازمانی دولتی است آن گزارشها را در اختیار شما قرار خواهد داد. درباره کمیته امداد و هر نهاد دیگر، حتی نیروهای مسلح، گزارشهای شفافی وجود دارد. ما در کمیته امداد علاوه بر آن گزارشها خوشحال خواهیم شد شما بهعنوان نماینده مردم سری به این نهاد مردمی بزنید و هر سؤال و ابهامی دارید مطرح کنید تا مقامات مسئول در این نهاد به شما پاسخ گویند.
درباره عملکرد جریان اصلاحات اشاره فرمودید که ما حداقل گزارش سالانه دولت را درباره عملکرد برنامه سوم که در شهریور سال قبل و امسال منتشر شده است مطالعه کنیم. این پیشنهاد خوبی است، ما میخواهیم در نقد این عملکرد نه از دیدگاه خود بلکه از دیدگاه نهادهای نظارتی چون سازمان حسابرسی و دیوان محاسبات که یکی زیرنظر دولت و دیگری زیرنظر مجلس است سخن بگوییم. آیا شما گزارش این دو نهاد را خواندهاید؟ ما نقد این نهادهای وابسته به دولت و مجلس را در اینباره قبول داریم.
در تازهترین گزارش تفریغ بودجه که دیوان محاسبات در مجلس مطرح کرده است، بخشی از گزارش که راجعبه قراردادهای نفتی و بیع متقابل و تأمین مالی است، بهصورت محرمانه و برخلاف اصل ۵۵ قانون اساسی تقدیم مجلس شده است. آیا مردم نباید درباره کموکیف این گزارش چیزی بدانند؟ ما شما را بهعنوان نماینده مجلس میشناسیم، آیا شما گزارش را خواندهاید؟ آیا میتوانید نظرتان را در این باب ولو محرمانه با ما در میان بگذارید؟
از ما خواستهاید طرحهای مهم اقتصادی ارائه دهیم. ما طرحها را در نشست صمیمانه رئیسجمهور با نخبگان اقتصادی در حد مقدور مطرح کردهایم. در اینجا هم عرض میکنیم، غیر از آن طرحها اگر به همین مصوبات مجلس در برنامه سوم و نیز بودجههای سالیانه بهعنوان میثاق ملی عمل شود، خیلی از مشکلات مردم حل میشود. اما گزارش تفریغ بودجه مجلس نشان میدهد که اینگونه نیست. چرا اصلاح را از مجلس و دولت آغاز نمیکنید؟ ضمن اینکه بنده هرگونه نظارت بر نهادهای خارج از دولت و مجلس را قبول دارم و به سهم خود درباره کمیته امداد از آن استقبال میکنم.
۳. درباره قتلهای زنجیرهای بارها گفتهایم که طالب روشنگری هستیم؛ برای همین در نامه چهارم سه سؤال کلیدی برای ورود به تحقیق نسبت به علل و عوامل و جزئیات آن مطرح کردیم. شما به هیچکدام از آن سه سؤال پاسخ ندادید. آن سه سؤال کلید ورود به چنین پروندههایی است. ضمن اینکه شما اطلاع دارید رئیسجمهور محترم در این خصوص از طرف مقام معظم رهبری اختیارات تام داشته است و یکی از سه سؤال مطرح شده هم ناظر به همین موضوع است که بیپاسخ مانده است. بنابراین هم قفل و هم کلید تحقیق درباره علل و عوامل قتلهای زنجیرهای در دست شماست، چرا آن را باز نمیکنید؟
ما در پرونده سوءقصد به آقای سعید حجاریان معتقد بودیم رسیدگی به شکایت مدعیالعموم و جرم عمومی، قسمتی از تاریکخانه این حادثه را روشن میکرد و با شکایت خصوصی بخش دیگر این تاریکخانه روشن میشد. اما متأسفانه این پرونده شاکی خصوصی نداشت. آیا میتوانید به ما بگویید چرا؟ جالب اینجاست که پرونده قتلهای زنجیرهای هم شاکی خصوصی ندارد. آیا میتوانید پرده از این راز بردارید؟ حداقل درباره سوءقصد آقای حجاریان رمزگشایی کنیم. ما کسی را متهم نمیکنیم اما نمیتوانیم از پرسشهایی که ما را به حقیقت ماجرا رهنمون میسازد فرار کنیم.
خوشبختانه با اعلام حکم نهایی دیوان عالی و مجازاتهای سنگین برای آمران و عاملان این فاجعه، معلوم شد نظام مشکل برای برخورد با این پرونده زشت ندارد، ولی قطعاً کسانی که بخواهند این حادثه را مثل یک استخوان لایزخم نگه دارند مایل نخواهند بود ابعاد آن روشن شود.
۴. در مقدمه نامه سوم و ۸ صفحه از ۱۴ صفحه مرتب از «مردم» و «داوری مردم» سخنانی به میان آوردهاید. ما با این مفاهیم غریبه نیستیم و مخالفتی هم نداریم و به همین دلیل در ۲۴ سال گذشته در همه انتخاباتها و همهپرسیهایی که برگزار شده شرکت کردهایم و داوری نهایی مردم را هرچه بوده پذیرفتهایم. اما سخن از نوع نگاه مردم است؛ برخی فکر میکنند مردمسالاری یعنی مردم در انتخابات شرکت کنند و برای خود ارباب تعیین نمایند بهگونهای که آن ارباب حق هرگونه تفسیر از رأی و مطالبات مردم را داشته باشد. آنها میگویند: مردم بیایند رأی خود را بدهند و بروند و آنگاه ما باید بگوییم آنها چه میخواستند. به عقیده ما این رویکرد نه با مبانی مردمسالاری عادی میخواند و نه به طریقاولی با مبانی مردمسالاری دینی! وقتی مردم وکیل تعیین میکنند، قطعاً در این وکالت، موضوع امر وکالت مبهم، رازآلود و وهمانگیز نیست بلکه موضوع وکالت روشن و واضح است.
ما از ابتدا به شما گفتیم اصلاحات را تعریف و راهبرد آن را مشخص کنید اما این کار را نکردید. اگر شما اصلاحات را تعریف نکنید و راهبرد آن را مشخص نفرمایید کسانی آن را برایتان تعریف و شما را در راهبرد خودشان ملحوظ میکنند و متأسفانه این کار با تبلیغات زیاد و بهدست بیگانگان انجام شد و اتهام جدایی شما و دوستانتان از اصول انقلاب و مبانی امام رقم خورد و شما خواهینخواهی تا حد تمایل به خروج حاکمیت و گرایش به همهپرسی خارج از چهارچوب قانون اساسی متهم شدهاید.
مگر نه این است که شما از مردم با شعار «سلام بر سه سید حسینی، خمینی و خامنهای و خاتمی» با تأکید بر عدالت و خط امام(ره) رأی گرفتهاید؟ شما که بر اساس تبلیغ الگوی مدینهالنبی و فراخوان مردم بهسوی جامعه علوی و نبوی به مجلس راه یافتید نباید پس از آن بهعنوان مدعی تفسیری وارونه معرفی شوید.
امروز ندای شوم جدایی دین از سیاست مطرح میشود که برخلاف مبانی فکری و خط مشی امام است. امروز سخن از ائتلاف مخالفان خارج از کشور با نیروهای جبهه دوم خرداد (پیشنهاد علوی تبار) بهمیان میآید. امروز مملکت را در آستانه تحول و بر نقطه عطف میبینید؛ نقطه عطفی که خبر از ورود عناصر خارج حاکمیت به درون حاکمیت میدهد که هیچ نسبتی با امام، اسلام و انقلاب و نظام ندارند (مصاحبه شما با مجله آفتاب در آذر ۸۱) آیا این تفسیر از رأی مردم و مطالبات کسانی که به شما رأی دادهاند با آن شعارهایی که سر دادید و از مردم رأی گرفتید همخوانی دارد؟ آیا انتخاب و رأیگیری فقط تشریفاتی است برای نشاندن برخی بر تخت قدرت تا هر نوع تفسیری را فارغ از مطالبات واقعی و اصولگرایانه مردم بهعنوان خواست مردم به جامعه تحمیل کنند؟ آیا جایز است شما در نظامی آزاد و در انتخاباتی آزاد از مردم رأی بگیرید و دولت تشکیل بدهید و بعد بگویید این دولت پلیسی و پادگانی است؟ (نگاه کنید به مقاله آقای سعید حجاریان نفر اول کـنگره سوم در مجله آفتاب شماره آذر ماه ۸۱). آیا این بیمهری به ملت، دولت و نظام نیست؟ آیا درست است شما بهعنوان اکثریت نظری را مطرح کنید و بعد به اقلیت فشار بیاورید که حتماً همان نظر را بپذیرند و غیر از آن اندیشهای نداشته باشند؟ نظیر همین فشار روانی که درباره همهپرسی و تحمیل دیگر نظراتتان دارید؟ نهتنها میگویید بپذیرید، بلکه رسماً میخواهید همکاری و تشریک مساعی کنید! آیا این است مفهوم آزادی اندیشه و مردمسالاری در نگاه شما؟!
بیاییم نظر و رأی مردم را آنطور که هست بپذیریم و در عمل بدان احترام گذاریم و از هرگونه تفسیر غیرواقعی و گروهگرایانه پرهیز کنیم. اعتبار رأی مردم در چهارچوب اسلام، قانون اساسی و خط امام است کمااینکه شما و ما در همین چهارچوب با مردم تعامل میکنیم. در تمام نظامهای مردمی، فراخواستههایی وجود دارد که هیچکس حق شکستن آنها را ندارد. آیا غیر از این است که مردم برای اسلام و اجرای احکام الهی در نظام، انقلاب کردند چرا به این فراخواسته احترام نگذاریم و ملتزم به آن نباشیم؟ ما شایسته نمیدانیم که شما هر نقد ناصحانه و دلسوزانه را به اسم مخالفت با مردمی که به حزب شما رأی دادهاند سرکوب و منکوب کنید. نمیشود از مردم آرمانی و هدفی رأی گرفت و بعد به آنها گفت شما اشتباه کردهاید به چیز دیگری رأی دادید که حالا ما آن را بیان میکنیم! این انقلاب پاسدار حقیقت، فضیلت و اصولی است که پیامبران و اولیای الهی برای آن خون دادهاند چرا با تکرار حرفهای نامحرمان و ترجمه فرهنگ بیگانه تمام دستاورد علمی و عملی آن را به باد دهیم؟
۵. از بنده سؤال کردهاید در میان انبوهی از مطبوعات و رسانهها چه مقدار از حرفهای شما منعکس میشود و خواستهاید امکان انتشار سخنان ما و شما را مقایسه کنیم و از توقیف مجدد روزنامه نوروز گله کردهاید.
فکر میکنم پاسخ به این سوال خیلی روشن است. جمعیت مؤتلفه اسلامی مدتهاست از وزارت محترم ارشاد مجوز گرفته که هفتهنامه ناشر افکار خود را تبدیل به روزنامه کند اما به دلیل مشکلات مالی توفیق این امر را پیدا نکرده است. اما شما هر وقت اراده کنید میتوانید چند روزنامه منتشر کنید. امیدوارم این مقایسه اولیه بین حزب ما و شما را بپذیرید.
اما در مورد نسبت انعکاس سخنان شما در رسانهها و انعکاس سخنان ما!
شامل اگر رأی ۱۷۶ عددی آقای سحرخیز در انتخاب مدیران مسئول روزنامهها را دقت کنید و نسبت آن را با نفر دوم این انتخابات مقایسه نماید، دقیقاً پاسخ لازم را بهدست خواهید آورد. بهعلاوه، هر وقت شما یا هر یک از اعضای شورای مرکزی حزب مشارکت اراده کنید همزمان در دهها روزنامه و هفتهنامه و ماهنامه میتوانید مقاله بنویسید، مصاحبه کنید و یا خبر تولید نمایید.
درباره توقیف روزنامه نوروز، صورتمسئله مشخص است؛ مدیرمسئول محترم آن در یک محاکمه علنی با حضور هیئتمنصفه محکوم شده است. تنها بخشی از این محکومیت اجرا شده است. مسئله حبس ایشان را که قطعی است به بهانه مصونیت قضایی که در قوانین ایران وجود خارجی ندارد، منتفی اعلام کردهاید. اشکال ندارد، اما اینکه بخواهید روزنامه هم خلاف قانون از توقف درآید نوعی زیادهخواهی است و اگر اشکال قانونی دارید در جای مناسب و بهموقع مطرح فرمایید.
ما و شما باید تابع قانون باشیم. اگر فقط فهم و سلیقه هر کدام از ما بخواهد ملاک عمل باشد باید با مدنیت خداحافظی کنیم و برگردیم به دوران ماقبل تاریخ!
در مورد آقای آغاجری و آقای عبدی مطالبی فرمودهاید. ما و شما باید منتظر حکم نهایی دادگاه باشیم، ضمن اینکه نمیتوانیم فهم خود را هم از این ماجرا تعطیل کنیم و آن دو هم باید در دفاع از خود غفلت نورزند.
۶. نمیخواهم فهرستی از سؤالات بیجوابماندهمان را که در نامههای سوم، و چهارم و پنجم بود مطرح کنم اما میتوانم این تقاضا را مطرح نمایم که شما یک بار دیگر از باب خریداری به موضوعات خیرخواهانهای که مطرح کردهام عنایت کنید و آن نامهها را بازخوانی فرمایید، شاید قدمی بهسوی فهم مشترک از آنچه که آن را حق میدانید برداشته شود.
۷. این ایام، ایام نورانی بهمن ماه است؛ بیاییم جانمان را در زلال اندیشههای ناب امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی شستوشو دهیم و برای سالمسازی گفتوگوها تلاشی بکنیم. بحمدالله سالگرد انقلاب، در بیستوچهارمین سال، حضور جدیتر و حسابشدهتر مردم خوب و متعهدمان را گزارش کرد و بهطور قطع برای همه ما و شما سرمایهای تازه برای فعالیت جدیتر و صمیمانه به ارمغان خواهد آورد.
پدر بزرگوار شما و برادر عزیز شما در راه تحقق آرمانهای امام خمینی(ره) خالصانه و صادقانه تلاش کردند و سهم خود را در تحقق آرمان استقلالطلبانه و آزادیخواهانه ملت ایفا نمودند. جمهوری اسلامی محصول تلاش میلیونها تن انسان پاک و خداخواه و حقجو و حاصل رنجها و محنتهای عارفان و سالکان بزرگی بوده است که با نثار خون خود، آرزوی دیرینه بشر را در برپایی حکومت اسلام ناب برآورده کردند. بیاییم در این باقیمانده عمر خود، خشتی روی خشتهای این بنا بنهیم و راهی را که دیگران با عزت، عظمت و غیرت و همت رفتهاند ادامه دهیم. دیر یا زود ما و شما از این جهان رخت برمیبندیم، باید این انقلاب را به کسانی بسپاریم که مؤمنانهتر از ما و شما عمل کنند و این انقلاب را در گسترهای منطقهای و جهانی مدیریت نمایند.
این انقلاب، آرمانی تاریخی و برنامهای جهانی دارد، با بگومگوهای بیمبنا آن را در جغرافیای سیاسی ایران حبس نکنیم.
بر خود فرض میدانم از تلاشی که برای پاسخگویی نشان دادهاید تشکر نمایم و بار دیگر برای شما و همکارانتان در خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی از خداوند متعال توفیق مسئلت نمایم.
و من الله التوفیق
حبیبالله عسگراولادی
دبیرکل جمعیت مؤتلفه اسلامی



