مروری بر گذشته
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ».
این چند آیه را قرار شد که یک مروری در ترجمه داشته باشیم با استدعا از پروردگار که کمکمان بفرماید تا به واقعیت حُکم روزه در قرآن نزدیک شویم؛ معلوم شود روزه در قرآن چه فرهنگی دارد. و بدانیم که روزه، چیزی نیست که حتی پیامبر و ائمه فرموده باشند، چه برسد به اینکه روزه چیزی باشد که فُقها، علما و روحانیّت گفته باشند، در صورتی که روزه در متن قرآن تمام اطرافش، جدولبندیهایش هم معیّن شده است و هم گفته شده است که روزه چه اثراتی بر انسان دارد؛ چند اثر را در چند آیه، در اینجا میبینیم. ترجمهٔ تحتاللفظی آیاتش، در آیهٔ ۱۸۳ در سورهٔ بقره شروع میشود. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» ای کسانی که ایمان را برگزیدید! «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ» بر شما روزه حتمی شد. نفرموده که وَجَبَ علیکم الصیام، فَرَضَ علیکم الصیام، اینها هر دو به معنای الزام است. اما فرموده است: حتمی شده بر شما روزه، همچنان که حتمی شده بود بر کسانی که پیش از شما بودند «عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ». چرا این روزه بر شما نوشته شده است؟ بدان امید که شما به تقوا برسید «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»؛ تا شما زیرِ پوشش تقوا قرار گیرید و شما به تقوا برسید.
چند نکته را در برنامهٔ گذشته راجعبه این آیه داشتیم:
• روزه در هر ملت توحیدی در گذشته بوده است.
• روزه اضافه بر وجوب و فَرضش، حتمیّتش است.
• روزه سبب تقواست؛ روزه وسیلهای است که انسان را به تقوا میرساند.
خداوندی که قدرت و عِلم مطلق است، میفرماید: روزه بر شما نوشته شده است، بدان امید که شما به تقوا نزدیک شوید «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ».
روزه در روزهای مشخص
بعد، میفرماید: «أَیَّامًا مَعْدُودَاتٍ» نه مطلق سال را شما روزه بگیرید، نه هر وقت دلتان خواست، «أَیَّامًا مَعْدُودَاتٍ» روزهای شمردهشدهٔ مشخص؛ نفرموده سی روز و نفرموده بیستونُه روز. فرموده است: «أَیَّامًا مَعْدُودَاتٍ»، روزهای شمردهشده و مشخص. «فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ»، روزه بر شما حتمی شده است اما اگر از شما اشخاصی مریض بودند، یا در مسافرت بودند، همان روزها را در روزهای دیگری جبران کنند؛ «فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ». «عِدَّهٌ»، یعنی تعدادی از روزهایی که نتوانستد روزه بگیرند -در کسالت، یا در سفر- در روزهای دیگری، جبران کنند. «وَعَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ» آنهایی که طاقت داشتند در روزهای دیگری روزه بگیرند، قبل از سال آینده میتوانستند بگیرند، باید اگر روزه نگرفتند، برای هر روزش یک مسکین را طعام بدهند؛ «فِدْیَهٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ». «فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْرًا فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ» اما اگر کسی اطاعت گزید، آن برای خودش بهتر است. یعنی هم روزه را در وسط سال گرفت، هم فدیه را داد، این اطاعتی است؛ هم روزه را گرفته، هم یک مسکین را طعام داده است، این بهتر است برای او. «وَأَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» و بدانید اگر با مسافرت، روزه را نگیرید و به سال آینده موکول کنید و تا سال آینده هم نگیرید، بدانید ضرر به خودتان زدید. «وَأَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ» روزهگرفتن برای شما بهتر است «إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» اگر شما از دانش بهره بگیرید؛ «وَأَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ». بعد، آن ایّام معدود و روزهای مشخص را -برای اینکه شما ماه رجب را خیال نکنید، یک وقت ماه شعبان را خیال نکنید، یک وقت ماه محرم را خیال نکنید [موظف هستید روزه بگیرید]- تصریح فرموده است. «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ» ماه رمضان! («أَیَّامًا مَعْدُودَاتٍ» که جلوتر گفته است، اینجا بیان کرده است «أَیَّامًا مَعْدُودَاتٍ» در ماه مضان). چطور معیّن کرده است که در ماه رمضان است؟ ماه رمضان که در آن قرآن نازل شده «الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ» که قرآن هدایت است برای مردم و قرآن، معجزات و بیّنات و از هدایت و قدرت تمیز حق از باطل در آن هست، «وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ»؛ این بیان، راجعبه قرآن است. بعد، میفرماید: «فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ» هر کدام از شما این ماه را با شهادت، خودش یافت. (یک وقت یافتن انسان به این است که ماه را در شب اول ماه ببیند. یک وقت کسی که ماه را دیده است، انسان قبولش دارد و حرف او را تصدیق میکند؛ قلبش و وجودش به شهادت میرسد). «فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ» هر کس از شما این ماه را دید، «فَلْیَصُمْهُ» روزه بداردش تمام ماه را! پس «أَیَّامًا مَعْدُودَاتٍ» مشخص شد، در کلّ ماه رمضان است.
رخصتهای ماه رمضان
«وَمَنْ کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ» دوباره همان بیان را اینجا فرموده است. در [آیهٔ] بالا، صیام را مطلق فرموده بود، بعد فرموده بود اگر مریضی بود، یا در سفری بود روزههایی را نتوانسته بود بگیرد، آن عدّه را از روزهای دیگری بگیرد. اینجا چون میفرماید که «فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ» هر کس از شما این ماه را رؤیت کرد (شهادت داد) باید روزه بگیرد، باز آن قید را آورده است «فَلْیَصُمْهُ». یک وقت آقا ماه را دیدند، اما در سفر. پشت سر این «فَلْیَصُمْهُ»، فوری استثنا فرموده، کسی که در مسافرت است باید هر تعداد روز را که روزه نگرفت، بعد بگیرد. آن کسی که در بیماری هست، باید آن تعداد روزه را بعداً بگیرد؛ «فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ». بعد، میفرماید: «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ» خداوند اراده دارد که زندگی برای شما آسان باشد و اراده ندارد که زندگی برای شما دشوار باشد. از همین آیه، استفاده میکنند که اگر کسی نمیتواند روزه بگیرد -نه به دلیل عدم توانایی جسمی، یک وقت میبیند انسان آمادگی روحیاش هم ندارد یک روز، روزه بگیرد- به سفر و به مسافت شرعی برود، آنجا یک جرعه آب بنوشد، برگردد بیاید. بعد در منزلش، یا در جای مخفی، غذایی، چیزی میل کند؛ در حدّ ضرورت و امساک. خدا نمیخواهد با روزه شما را به عسرت بیاندازد، برای شما یُسر میخواهد. حتی در فتاوی علماءمان هست که اگر کسی به قصد روزهخوردن به مسافت برود، هیچ اشکالی ندارد؛ اما قانونشکنی نکند. قانونشکنی این است که در محیط زندگی خودش، غیرِ بیمار و غیرِ مسافر باشد و روزه نگیرد، این قانونشکنی است. مراعات قانون این است که حتی با قصد خوردن روزه، به مسافرت برود. در مسافت، غذا هم نخورد، یک جرعه آب بنوشد، برگردد بیاید، روزه نگیرد. جبران میکند در ایّام سال، در شرایطی که روحیّهاش را دارد. از همین آیه استفاده کردند بهخصوص اینکه نفرموده است که اگر سفر شما، یک سفر لازم است در ماه رمضان بروید. یک وقتهایی تعدادی از ماها از خدا مقدّستر میشویم و واقعاً… . مثلاً فرزندمان، برادرمان تا کرج میرود، مثلاً جاجرود تا هر جایی که مسافت هست، روزه را میخورد، برمیگردد. بعد، از او میپرسند که رفتی آنجا، کار لازمی داشتی؟ میگوید: نه! [بعد، به او] میگویند: در ماه رمضان جز برای کار ضروری، مسافرت نرو! یعنی چه کاری؟! قرآن میفرماید:«کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ»؛ السّفر نفرموده. (اگر سفر را با الف و لام میآورد، معلوم بود که سفر یک قیدِ خاصی دارد؛ نه اصلاً!) یک کسی ده روز را مسافرت میرود، حتی در یک شهر هم قصد نمیکند و سعی میکند در بخشهای مختلف آن شهر برود بگردد، ده روز را روزه نگیرد در مسافرت؛ هیچ اشکالی ندارد! چرا؟ «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ» خداوند با این روزه، برای عُسر (عُسرت) نخواسته است؛ یُسر خواسته. در برنامهٔ گذشته این مطلب را خدمتتان تقدیم کردم که در واجبات هم خداوند وقتی که برای انسان حدّی معیّن میکند، یک رخصتهایی میگذارد. مثلاً میگوید یک کسی نماز واجب را چهار رکعتی دارد، اگر مسافرت رفت، نمازش را دو رکعتی بخواند! حالا یک کسی بگوید که من حتماً قصد ده روز ماندن در مشهد دارم، از مشهد خارج نمیشوم که نمازهایم را چهار رکعتی بخوانم؛ این مقدّستر از خداست. ده روز مسافرت رفتی، خودت را زندانی میکنی در مسافرت که نماز را چهار رکعتی بخوانی؟! نماز را از تو دو رکعتی خواستند. اگر میخواهی نماز را زیادتر بخوانی، نماز مستحبّی بخوان! حتی نمازهای مستحبّه را در مسافرت تعدادیاش را برداشتند که مثلاً ما ۵۴ رکعت نماز واجب و مستحب در طول شبانهروز داریم، در مسافرت میزان این به درصد پایینتر میآید؛ هم واجبش، هم مستحب. این رُخصتهایی که خداوند قرار داده است، بهخاطر این است که برای ما یُسر (آسانی) میخواهد، نه عُسر (مشکل) بخواهد. باید بر اساس یُسر، زندگی و وظایف دینی را برنامهریزی کرد تا وظایف دینی در انسان رغبت بیافزاید، انسان را بسازد. وقتی که انسان را ساخت، دیگر عبادت برای انسان تکلّف نیست. در برنامهٔ گذشته به این مسئله اشاره کردم که در وضع عادی که ماها هستیم، وقتی که نماز نخواندیم، به یک فردی که نماز خوانده، میگوییم: خوش به حال تو؛ نماز خواندی، راحت شدی! یا من نماز خواندم، راحت شدم! اما در شرایطی که انسان رشد میکند، واقعاً عبادت برایش تکلّف نیست. کسی که اهل نماز شب در خانه است، اگر که اهل خانه بیدارند، بسیار شاد میشود که آنها زودتر بخوابند تا او در حالت خلوت با خدا راز و نیاز کند و نماز بخواند. دیگر او که آن نماز را میخواند، نمیگوید راحت شدم! بلکه در نماز راحت است، نماز او را راحت میکند؛ نه اینکه بارِ نماز را زمین بگذارد و اظهار رضایت و راحتی کند. اینکه شما چند روز را در سفر یا مریض هستید، روزه بگیرید، خدا از این روزهگرفتن نمیخواهد برای شما عُسر باشد، میخواهد برای شما یُسر باشد.
شکر؛ انجام بهموقع و کامل وظایف دینی
«وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّهَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» و باز هدف دیگر اینکه عدّهٔ یک ماه کامل شود؛ کامل کنید عدّهٔ روزهها را! اگر میتوانید کامل در حَضر، در سلامت [روزه] بگیرید، بسیار خُب! اگر نه، یک تعدادش را در حضر بودید، یا در سفر، «وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّهَ» عدّه را شما کامل کنید و برگشتید از سفر، روزه را بگیرید تا سال دیگر. یا از مریضی وقتی خوب شدید، روزه را بگیرید تا سال آینده. «وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ» و در پایان ماه، یا در پایان هر روز در آنچه که خداوند هدایتتان فرموده به روزه و به این عبادت، خدا را تکبیر بگویید! «عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ». (لذا وقتی روز عید فطر، شعارهای روز عید فطر هست «…عَلَىٰ مَا هَدَانَا» همان چند تکبیر که میگوییم: «اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ اللهُ أَکْبَرُ وَلِلَّهِ الْحَمْدُ …عَلَی مَا هَدَانَا» این «…عَلَىٰ مَا هَدَانَا»، همین است که در اینجا بیان شده است که شعارهای روز عید فطر و چند شبِ آخرِ ماه رمضان است که حتماً تکبیر و تحقیق و شکر خداوند «وَلَهُ الشُّکْرُ عَلَی مَا أَوْلانَا» قسمت آخر، [با این عبارت] تمام میشود. حتی برای دعا و شعارِ شبها و روز عید فطر هم در آیات ترسیم شده است که عدهای خیال نکنند که روزه را علما، فُقها، اینها دست و پا کردند، خیر! در متن هست، همهچیزش هست؛ حتی دعاها). «وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» اگر این کارها را کردید، امید هست که شما شکر خدا را داشته باشید؛ از مجموعهٔ اینها خدا ترجمهٔ شکر را درمیآورد. شکر خدا این است که وظایف را بهموقع و کامل انجام دهید، در نعمتهای خدا، خدا را سپاس بگزارید؛ این میشود شکر شما.
اجابت؛ لازمه قُرب خدا
در وسط، همان آیهای که برنامهٔ گذشته دیدیم، ترجمه میکنیم، رد میشویم. «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ» پیامبر گرامی! وقتی بندگان من به نزد تو میآیند، از تو من را میپرسند «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی»، بعد دیگر نمیفرماید قُل لَهُم به آنها بگو! مطلق میفرماید، واسطه را قطع میکند و میفرماید: «فَإِنِّی قَرِیبٌ» پیامبر! من نزدیک آنها هستم. «أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ» من، دعای دعوتکننده و دعاکننده را اجابت میکنم! چه زمانی؟ «إِذَا دَعَانِ» وقتی فقط من را دعا میکند. پیامبر! به آنها هم بگو مرا اجابت کنند! «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی» باز نمیفرماید قُل لَهُم. بدون واسطه با ضمیر غائب، میفرماید: «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی» آنها هم باید من را اجابت کنند، یا اینکه آنها هم باید از من اجابت بخواهند. «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی» آنها به من ایمان داشته باشند. «لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» اگر آنها امید رشد دارند، رشد میخواهند. رشد در این است که به من ایمان داشته باشند، مرا عبادت کنند، مرا دعا کنند، از من اجابت بخواهند، من اجابتشان میکنم و رشدشان میدهم «لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ».
احکام فقهی روزه
بعد، بعضی از احکام فقهی روزه را میفرماید.
«أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَهَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَائِکُم» در شبهای ماه رمضان، آمیزش با زنانتان برای شما جایز است؛ «الرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَائِکُمْ»، آمیزش با همسرانتان. «أُحِلَّ لَکُمْ» حلال شده برای شما در شبهای ماه رمضان، آمیزش با همسرانتان. «هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ» همسران شما، برای شما پوششهایی هستند «وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ » و شماها برای آنها پوششهایی هستید. «عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ» در سالهای اولی که روزه واجب شده بود، آمیزش با همسران جایز نبود، یا گفته نشده بود که آمیزش جایز است. خداوند در این سال -که سال چندم [واجبشدن] روزه است، دقیق یادم نیست، داشتم، یادم نیست- میفرماید: «أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَهَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَائِکُمْ» بعد، پشت سر میفرماید که چرا این را خدا جایز دانسته است؟ بهخاطر اینکه شما (دو طرف) برای همدیگر پوشش هستید «هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ» دو طرف پوشش یکدیگر هستید، خدا دانست که شما به خودتان خیانت میکنید، دانست که یک ماه را نمیتوانید صبر کنید و این نهی خداوند را میشکنید «عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ» درِ توبه را برای شما باز کرده است، اشتباهاتی که در گذشته کردهاید و الان اجازه داده است به شما «وَعَفَا عَنْکُمْ» از شما عفو فرمود. «فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ» حالا که این آیه نازل شده است، شما با همسرانتان آمیزش کنید و مباشرت داشته باشید در شبها «وَابْتَغُوا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ» و آنچه را که خدا برای شما نوشته است، آن را برگزینید. غیر از آن، هوسها شما را به این طرف و آن طرف نبرد. «وَابْتَغُوا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ» آنچه خدا برای شما نوشته است، آن را برگزینید.
«وَکُلُوا وَاشْرَبُوا» حالا راجعبه آمیزش در شبها اجازه دادند، راجعبه خوردن و آشامیدن هم در شبها در این آیه اجازه دادند، دوباره حدود روزه را مشخص فرمودند. نه مثل روزهٔ بنیاسرائیل که از اذان صبح تا صبح است، یا از اذان مغرب تا اذان مغرب، یا مثل روزههایی که سه شبانهروز چیزی نمیخورند، خیر! این روزههای مشخص، هم مدتش و هم ساعتش مشخص است و ساعت برای همهٔ انسانها در محیطی که زندگی میکنند، مشخص است. چگونه؟ فرموده است: «وَکُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیَامَ إِلَى اللَّیْلِ» شما خوردن و آشامیدنتان را ادامه دهید تا طلوع فجر. این به تعبیر خودمان رشتهٔ سفید مشخص شود از رشتهٔ سیاه. («الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ» رشتهٔ سفید سحرگاهان است که در درون تاریکی شب پدید میآید). تا آن لحظه بخورید و بیاشامید، اشکالی ندارد؛ اما از آن لحظه خودداری کنید. بعد، میفرماید: «ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیَامَ إِلَى اللَّیْلِ» سپس روزه را تا شب به تمام برسانید. یعنی اولِ شب که میشود، دیگر روزه تمام است؛ اگر شما نخوردید، دیگر جای روزه نیست و به حساب روزه گذاشته نمیشود «ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیَامَ إِلَى اللَّیْلِ».
بعد، در ضمن، یک حُکمی را میفرماید (چون در ایّام ماه رمضان، یکی از مستحبّات، اعتکاف در مساجد است. اعتکاف در مساجد در غیر ماه رمضان هم اشاره فرمودهاند، در ماه رمضان هم اشاره فرمودهاند که چند شبانهروز در مسجد متحصّن میشوند؛ از مسجد، جز برای کارهای ضروری بیرون نمیروند). میفرماید: بدانید! شما که روزه هستید، در شبها میتوانید با همسرانتان آمیزش داشته باشید. اما اگر در مسجد معتکف هستید، در مدت روزهتان در شبها هم نمیتوانید با همسرانتان آمیزش داشته باشید. این حُکم را در این وسط آوردهاند که حُکم اعتکاف هم کامل باشد. «وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ»، («هُنَّ» به نِسَاءِ برمیگردد؛ به «نِسَائِکُمْ» بالا [در ابتدا آیه]). وَلَا تُبَاشِرُو نِسَائِکُمْ، آمیزش نکنید با همسرانتان «وَأَنْتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ» وقتی شما در ماه رمضان، در مسجد معتکف هستید. خیال نکنید اگر گفتیم شبها اجازه دارید [آمیزش کنید]، این اجازه در اعتکاف هم میآید؛ در اعتکاف ممنوع است! «وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ».
علت بیان حدود الهی
بعد، میفرماید: «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ» اینها که گفتیم در مورد روزه، مرزهای خداست. خُب، این مرزها را مبادا بشکنید که این چیزی نیست که روحانیِ منبر گفته باشد، این چیزی نیست که ولی فقیه گفته باشد، این چیزی نیست که امام گفته باشد، این چیزی نیست که پیغمبر گفته باشد؛ اینها در رابطه روزه، وحی است، خدا فرموده و حدود خداست! و واقعاً اشخاصی که روزه میخورند -اگر میشناسیدشان از خواهران و برادران، هر کدام هستند- بهشان توصیه کنید اگر نمیتوانید روزه بگیرید، از شهر به مسافت بروید و حدود خدا را نشکنید؛ با خدا درنیفتید! «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا» نزدیک این حدود نشوید که این حدود را بشکنید!
«فَلَا تَقْرَبُوهَا». «کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ»، خداوند چنین آیاتش را مشخص میفرماید، حدودش را در آیات مشخص میفرماید برای مردم، چرا؟ بدان اُمید که مردم (ناس) به تقوا برسند؛ «لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ».
نکته
در [آیاتی که در خدمتش قرار گرفتیم، تا] اینجا تقریباً چهار تا «لَعَلَّ» داریم:
۱. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
۲. «لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»
۳. «لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»
۴.«لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ».
دوتاش تقواست، یکیش شکر است، یکیش رشد است و همهاش مربوط به انسان است. انسان به وسیلهٔ روزه به شکر میرسد، انسان به وسیلهٔ روزه به تقوا میرسد، انسان به وسیلهٔ روزه به رشد میرسد. این در ترجمهٔ این آیاتی است که در رابطه با روزه دیدیم.
پاسخ
بله! بحثهای برنامهٔ گذشتهمان هم در مقدمات این بحث بود و عمدهترین درآمد بندگان خدا از روزه، تقواست. و پس از آن شکر است و پس از آن رشد است. این سهتا دریافت که انسان از روزه داشت، عابد را «عَبد» میکند. و مورد خطاب پروردگار قرار میگیرد و به رسولش امر میکند: به بندگان من که مرا میجویند، به اینها بگو راه نزدیکشدن به من اینگونه است. ترسیم میکند که به این طریق خودشان را نزدیکتر کنند، از این روشها بندگاه من استفاده کنند. نیایند این در و آن در بزنند مرا جویا شوند، بلکه از این روشها استفاده کنند تا به من برسند. اولیهترین، نماز و روزه است در این بحث. من منتظر هستم سؤالاتتان را عنایت بفرمایید.
پاسخ
بله! آن چهار وضع را میتواند داشته باشد، یعنی احکام اربعه روی اعتکاف میآید. چهار رُکنی که ما داریم؛ واجب است، مستحب است، مکروه است، حرام. این چهار تا روی اعتکاف میآید، پنجمی که مباح است، رویش نمیآید. زیرا اعتکاف بهصورت معمولی در مساجد، مستحب است. یعنی بهصورتی که طرف برود در مسجد اعتکاف بکند، تحصّن پیدا بکند، تعهّد بکند که چند روز از مسجد بیرون نیاید تا یک حاجت عمومی، یک حاجت خانوادگی و یک حاجت شخصی دارد، بگیرد؛ اصلش مستحب است. اما اگر یک کسی برای خودش نذر کرد، الان متوجه شد که فردا عزیزان میخواهند یک جبههای را بگشایند علیه استکبار جهانی و چند نفری نشستند و گفتند که ما این چند روز را در مسجد اعتکاف میکنیم. بر خودمان واجب میکنیم، نذر میکنیم که اگر بچهها پیروز شدند، ما این اعتکاف را در مسجد انجام میدهیم؛ این اعتکاف واجب است. اما شما قصد اعتکاف دارید، میخواهید بروید اعتکاف انجام دهید یک کسی به شما میگوید که من گرفتاریای دارم، جز تو کسی را ندارم بیاید گرفتاری و مشکل مرا حل کن! و شما اعتکاف را انتخاب میکنید و نمیروید مشکل او را [حل کنید]. میگویید: بیا برو کسی دیگر را پیدا کن! این رفتن به اعتکاف با اینکه امر مستحب است، میشود مکروه. اگر شما میخواهید بروید در مسجد معتکف شوید، مادر میگوید که مادر، نرو! این کارهایی که من دارم بیا کمکم کن! بیا من را ببر خانهٔ خواهرت، خانهٔ داییات ببر، خانهٔ خالهات! یا پدر، دستور میدهد که این کار را برو انجام بده! شما میگویید: من میخواهم اعتکاف کنم. این اعتکاف (امر مستحب) حرام میشود. پس خودِ اعتکاف به نَفسه ماندن در مسجد چه در همان مدت معیّنی که در اعتکاف بیان شده است -در توضیحالمسائل و در مفاتیح هم هست، اعتکاف مشخص شده است- چه در همان حدی که معیّنشده مستحب است، چه شما بگویید من یک روز در مسجد معتکف میشوم! اما میتوانی بر خودت واجب کنی و میتواند شرایط زندگی، [اعتکاف را] بر شما مکروه و حرام کند. و ماه رمضان، مستحبش مؤکد است در اعتکاف -سفارش بیشتری شده است- اما واجب نیست. بر کسانی که بر خودشان واجب کنند -نذر کنند- واجب میشود.
پاسخ
سحری و افطار خوردن در مسجد که اشکالی ندارد.
پاسخ
بله! فقط چیزی که راجعبه مسجد اشکال دارد، مباشرت با زنان و همسران است. مباشرت با همسر در مسجد جایز نیست، از مسجد هم نمیتواند جز برای کار ضروری بیاید بیرون؛ این کار را میفرماید ضروری نیست. وقتی خودت قبول کردی که معتکف باشی، خودت را از مباشرت دور نگهداشتی.
پاسخ
در فقهمان -در احادیثمان که مبنای فقهمان است- حتی توصیه شده است. مثلاً در شب اول ماه رمضان و دو شب، سه شب در ماه رمضان را اصلاً مستحب مؤکد کردند مباشرت با همسران را، حتی به این تأکید کردند. و روشی که پیامبر برای انعقاد هستی حضرت فاطمه(س) داشتهاند، این روش برای دیگران وظیفه ایجاب نمیکند و موجب وظیفه نمیشود. بلکه فقه مشخص فرموده است و اینجا هم آیهٔ قرآن میفرماید که برای شما حلال شده است، اجازه داده شده است. و چهبسا در همان جمله که میفرماید: «عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَکُمْ» اینکه وسوسهها بر شما پدید میآید و ممکن است این وسوسهها شما را به خیانت بکشد، خداوند میدانست و منعی که آزمایشی برای شما گذاشته بود، این منع را برداشت. پیداست که خداوند در اینجا با «أُحِلَّ» تجویز میفرماید، نه اینکه بفرماید بهتر است که مباشرت نداشته باشید. البته از ائمهٔ معصومین بهخصوص از حضرت رضا(ع) نقل شده است که در ماه رمضان سعی کنید، استراحتتان هم مثل استراحتهای معمولی نباشد. شبها را با بیدار و خواب بگذرانید. اگر خواب هم بر چشمانتان فائق شد، خواستید بخوابید، در بستر معمولی سالیانهتان نخوابید. یعنی طوری باشد که روز صیام باشد و شب قیام. اگر که شما را خواب فراگرفت، در حالت چُرت فرا بگیرد، در حالتی که غیرِ بستر هستید تا ماه، ماه آمادگی [برایتان باشد.] وقتی از این ماه بیایید بیرون، در بسیار از جهات آمادهتر از قبل از این ماه شده باشید. لذا از آن ممکن است استفاده شود که حالا انسان به دنبال هوس کشیده شود در این ماه، هرچه کنترل بکند چهبسا بهتر باشد. اما آنجاهایی که اجازه دادهاند و فرمودهاند مستحب است، یا مستحب مؤکد است، به عنوان وظیفه و به عنوان یک عمل عبادی مباشرت را انجام دهد. اما این [امر،] انسان را [از خدا] دور نمیکند، حتی انسان را نزدیک میکند، زیرا اطاعت است.
پاسخ
بله! در مورد یتیمها و آنها اگر اعتباراتی که برایشان هست، آن اعتبارات بهشان داده شود، احتیاجی نیست از فدیهٔ روزه بدهند. اما مسکین، یعنی از پا درآمده، یعنی خانوادهای که از پا در آمدند، از کارافتاده، از پاافتاده، اسباب این میشود که شما هر کس سر کوچه بود بهشان [فدیهٔ روزه را] ندهید، هر کسی را که خیال کردید، ندهید. بروید به مسکنت برسید؛ ببینید جه کسی گرفتار مسکنت و از پاافتادگی است. همین که شما میروید و میگردید و پیدا میکنید، آن وقت که شما میگردید و پیدا میکنید، آن وقت پشت سرش میفرماید: «فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْرًا فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ». اگر کسی اضافه بر آنکه یک مسکین را طعام میدهد، اطاعت بهتری میکند، برای او بهتر است. وقتی شرط این شد که مسکین را پیدا کنید، مسلّماً به جایی میرسید که بیشتر از یک وعده غذا کمک میکنید، چرا؟ مسکنت را پیدا کرده است و فهمیده است که باید رسیدگی بیشتری بشود. اتفاقاً یکی از اهداف روزه این است که مسکنت شناخته شود، استضعاف و محرومیت شناخته شود و شخص به دنبالش برود، بشناسد، یا به جایی بدهد که یقین داشته باشد که آنها به نمایندگی از طرفش انجام میدهند. مثلاً [کمیتهٔ] امداد الان، کفّارات را میپذیرد؛ چه کفّارهٔ روزههای معمولی عقبافتاده را، چه کفّارهٔ افطار عمدی را. برای یک روز روزه، شصت مسکین را باید اطعام بدهد. باید [شخص] برود شصت مسکین را پیدا کند، نمیتواند به یک خانواده بدهد و بگوید شصت روز بخورید. باید برای یک روز، شصت مسکین را پیدا کند؛ این تنبیهی است که به این انسان میکند. من این کار را کردم که تو گرسنگی بکشی، گرسنگی نمیکشی؟! هر روزی که عمدی میخوری، باید بروی شصتتا مسکین را پیدا کنی! برو تو زندگی شصتتا مسکین را ببین از نزدیک! شصتتا مسکین را طعام بده، تا یک روز روزهٔ عمدیات باطل شود. یا باید کسی از جانب او قبول کند، مثلاً [کمیتهٔ] امداد قبول کند شصت مسکین را از جانب او اطعام کند. و این یک انگیزه و یک آهنگی میدهد تا ما توجه کنیم که روزه یک جهتش برای شناخت گرسنگی و گرسنگان است، شناخت برهنگی و برهنگان است، شناخت محتاجان و شناخت احتیاجهاست و نیازهاست و توجه کنیم.
پاسخ
بله! شاید در خودِ همان احادیث یا ادعیه مشخص باشد که ماه رمضان، ماه قرآن است؛ ماه نزول قرآن است، ماه بیان قرآن است، ماه استفادهکردن قرآن است. ماهی است که شاید چندین حُکم از احکام اسلامی در این ماه آغاز به کار کرده است که یکیاش روزه است. تعدادی از احکام قرآن در ماه رمضان شروع و عمل شده است. و باز خودِ قرآن میفرماید: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ» ماه رمضان، ماهی است که قرآن در آن نازل شده است. همانطور که فرمودید ممکن است دفعی به قلب پیامبر نازل شده، یا دفعی به پیامبر نازل شده، بعد در شرایطی که ایجاب میکرده، آیات یا سورهای نازل میشده. ولی اصل قرآن در نزد پیامبر نازل شده و در ماه رمضان بوده. کما اینکه مثلاً در قرآن یک جایی خطاب به پیامبر میشود: «وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضَىٰ إِلَیْکَ وَحْیُهُ» پیامبر! اشخاص میآیند در نزد تو مطالبی را میگویند، تو عجله نکنی قرآن برایشان بخوانی قبل از اینکه به تو وحی شده باشد؛ صبر کن آن آیه به تو وحی بشود، بعداً بگو! «وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ» شتاب مکن! «مِنْ قَبْلِ» پیش از آنکه «یُقْضَىٰ إِلَیْکَ وَحْیُهُ» وحی قرآن بر تو حُکم شده باشد بعد برایشان بخوان!
پاسخ
بله! یکی از شرایط اعتکاف، روزهداشتن در حالت اعتکاف است؛ چه در ماه رمضان، چه در غیرِ ماه رمضان. یکی از شرایطش این است که روز را روزه بدارد، شب را قیام کند به عبادت در آنجا، با همان عباداتی که گفته شده است. لذا آن هم در مواردی روزه واجب میشود اگر در غیرِ ماه رمضان هم هست به علت اینکه نذر میکند برای اعتکاف؛ روزهاش، روزهٔ واجب میشود. یا در صورت مستحب هم که هست، میرود، نذر نمیکند، روزهٔ آنجا حالت روزهای را دارد که او را به تقوا میرساند. یعنی از حالت روزه که او را به تقوا میرساند، بین روزهٔ مستحب اعتکاف یا روزهٔ واجب اعتکاف، فرقی نمیکند او را به تقوا میرساند.
پاسخ
تقوا در مرحلهٔ اول پوشش شخصی است و خودساختگان متّقی، پوشش جمعی میتوانند پیدا کنند در حالت مثبت، متّقون هستند و در حالت منفی، تقیه میشود تقواشان. مثلاً در حالت مثبت که جامعه در یک نظام اسلامی قرار دارد، جمع متّقیان که متّقون میشوند یک پوشش تقوایی جمعی هم پیدا میکنند. اما متّقیانی که تکتک متّقی هستند، جمعشان -که یک ارتباط جمعی میخواهد داشته باشد- آن یک تقیهٔ جمعی دارند. پس تقیهً، تقوای در حال اضطرار است. تقوای جمعی در حال اضطرار، تقیه است. تقوای فردی در حال اضطرار، تقیه است. اگر شما در جایی میروید که در آنجا جانتان در معرض خطر است، اگر اسلامتان، اگر از مذهبتان، تظاهر کنید، فرد هستید؛ تقواتان اقتضای تقیه میکند. و جمع هستید، تقواتان اقتضای تقیه میکند. پس تقوای جمعی در حالت مثبت جامعه، جمع را متّقون میکند. در حالت منفی جامعه، جمع را اهل تقیه میکند؛ از یک ریشه هم هستند.
پرسش
اینکه آیا یکی از علتهای نزول قرآن در ماه رمضان میتواند این باشد که چون در این ماه خودِ پیامبر هم روزه بوده و مراحل شکر و رشد و تقوایی را که در اختیار مردم گذاشته شده، برای پیامبر هم به این ترتیب مهیا بوده؟
پاسخ
به این جهت که واقعاً ماه رمضان در آن شب قدر وجود دارد و در شب قدر استدعا شده از پروردگار، بر اثر استدعا از پروردگار، در شب قدر در ماه رمضان قرآن نازل شده است. سورهٔ قدر را که میخوانیم، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ- إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ- وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَهُ الْقَدْرِ- لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ-…» تا آخر. همان قسمت اولش، «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ»، [یعنی] إِنَّا أَنْزَلْنَا الْقُرْآنِ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ در شب قدر، در شب قدری که همراه دعاها و مناجاتهایی که پیامبر گرامی از پروردگار داشته است، قرآن در آن شب، در ماه رمضان نازل شده است.
پرسش
یعنی واسطهٔ این موضوع به واسطهٔ همان دعاها و استدعاهاست؟
پاسخ
بله!