اگر بخواهید شخصیت فوقالعاده و جامع شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی را در یک جمله تصویر کنید، چه میگویید؟
آیتالله دکتر بهشتی یک اسلامشناس جامع حوزهای و یک متخصص متعهد دانشگاهی بود. یک انسانی که از نظر اعتقادی و عملی و اخلاقی اسلام را در وجود خودش مجسّم کرده بود و اعتقاد داشت که اسلام برای حاکمشدن بر جهان بشری است و امکان حاکمکردن آن در سطح جهان به صورت دائمی در محتوای قرآن و سنّت رسول اکرم(ص) و سیرهٔ ائمهٔ هدی(ع) وجود دارد و باید در این خصوص کوشش کرد و ایشان زندگی شخصی و اجتماعی خود را بر این اساس سامان داده بود.
شهید مظلوم بهشتی قهرمان مبارزه با لیبرالیسم بود، آیا به عقیدهٔ شما خطر لیبرالیسم رفع شده است؟ اگر نه، برای مبارزه با لیبرالیسم چه باید کرد؟
انصافاً در صحنهٔ کشور، بعد از حضرت امام(ره) کسی در حدّ شهید بهشتی خطر لیبرالها و لیبرالیسم را درک نکرده بود، به همین خاطر همواره در مقابله با لیبرالیسم پیشکسوت بود. قطعاً تا لیبرالیسم در جهان بهخصوص در فزونطلبها و چپاولگرهای جهان بهصورت آیین و ایدئولوژی مطرح باشد و تا آن مرکز لیبرالیسم از هم متلاشی نگردد، خطر لیبرالیسم از بینرفتنی نیست و هر کس خیال کند که لیبرالیسم برای نظام الهی ما خطری ندارد، سادهاندیشی کرده است. برای مبارزه با لیبرالیسم، به تصور بنده باید ما اسلام را از حیث عقیده، عمل و اخلاق برای نسل جوان همانطور که در کتاب خدا، سنّت رسول خدا(ص) و سیرهٔ ائمهٔ اطهار(ع) است، باز کنیم. باید عمومیکردن فرهنگ اعتقادات، عمل به احکام نورانی و متخلّقشدن به اخلاق اسلامی را در نسل جوان سرمایهگذاری و پاسداری کرد.
با توجه به پیشکسوتی شهید مظلوم بهشتی در مبارزه با لیبرالیسم، محورهایی که ایشان در برخورد با این خطر بزرگ همواره تأکید داشتند، چه مواردی بود؟
برای روشنشدن این بحث، خاطرهای را عنوان میکنم. یک روز در جلسهای که با حضور دکتر بهشتی و تعدادی از روشنفکران و تعدادی از افراد که بعداً با تأسیس حزب جمهوری اسلامی به عضویت شورای مرکزی درآمدند، تشکیل شده بود. برخی از چهرههای روشنفکر، این موضوع را مطرح کردند که «اگر انقلاب اسلامی بخواهد فراگیرِ همهٔ سلیقهها و منشها باشد، باید ما از غرب بهخصوص اروپای غربی الگوبرداری و مدلگیری کنیم! در اسلام، ما نداریم مدل چیزی را که تمام ابعاد زندگی بشر را داشته باشد و بتواند از ملت ایران یک امّت بسازد». دکتر آیتالله بهشتی در پاسخ این افراد، گفتند: «ما در قرآن و احادیث از پیامبر اکرم(ص) و ائمهٔ معصومین(ع) محتوای کاملی داریم که هیچ نیازی به غیر نداریم. بنابراین برای کثرت مجموعه و تشکیل امّت اسلامی، ما جامعه را رها نمیخواهیم، بلکه ما جامعه را مقیّد به وحی میخواهیم». یکی دیگر از روشنفکران از شهید بهشتی پرسید: «اگر شما توانستید آیهای از قرآن بیاورید مبنی بر اینکه خداوند فرموده باشد همهچیز به شما دادهایم، تا ما بر آن استناد کنیم». دکتر شهید بهشتی در جواب این فرد، آیاتی از قرآن که این معنا را داشت، قرائت کردند: «آنچه سؤال، مسئله و نیاز دارید، ما به شما دادهایم!» یکی دیگر از روشنفکران از شهید بهشتی سؤال کردند: «شما که این آیات را میفرمایید، بسیاری از سؤالات وجود دارد که هماکنون بیپاسخ میباشد» که دکتر بهشتی به او گفت: «در ادامهٔ آیه آمده است، شما اگر بخواهید نعمتهای خداوند متعال را بشمارید، هنوز توان این کار را ندارید، بنابراین اگر شما خیال میکنید که مسئلهای بدون جواب مانده است، بدانید که شما نعمتهای خدا را نشناختهاید!» وقتی این فرد روشنفکر گفت: «قدرتهای استکباری از حاکمیت قطعی نظامی غیر لیبرالیسم در ایران ممانعت میکنند»، دکتر بهشتی در پاسخ او افزودند: «طبق آیهٔ شریفهٔ قرآن، بهیقین بخشی از انسانها، ستمپیشه و کفرانگر هستند و نمیگذارند نعمتهای خداوند شناخته شود و نمیگذارند مردم بدانند که تمام نیازها و سؤالاتشان در قرآن کریم جواب داده شده است». با این پاسخها، آن فرد روشنفکر که میخواست ثابت کند بدون توجه به آزادی مطلق و حقوق بشری که لیبرالیسم ارائه میکند، نمیتوان امّت اسلامی را در سطح جهان فراگیر کرد، با پاسخ شهید دکتر بهشتی مبنی بر اینکه «تمام سؤالات و مسائل ما در قرآن مطرح شده است»، روبهرو گشت و دیگر نتوانست جوابی بدهد.
اگر خاطرهای از شهید دکتر بهشتی به هنگامی که در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی حضور داشتند، دارید بفرمایید.
این خاطره مربوط به چند ساعت قبل از شهادت آیتالله شهید بهشتی میشود. قبل از برگزاری آخرین جلسهٔ هماهنگی حزب جمهوری اسلامی که بهطور سلسلهوار با حضور نمایندگان سه قوه، جهت بررسی و مقابله با هجمهٔ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی لیبرالیسم تشکیل میشد، جلسهٔ شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی در عصر همان روزِ حادثه، برپا گردید. در آغاز این جلسه، خبر ترور حضرت آیتالله خامنهای بهعنوان یک خبر بسیار ناراحتکننده توسط دکتر بهشتی گفته شد و ایشان از افرادی خواست تا در حین برگزاری این جلسه بهطور دائم از وضعیت جسمی حضرت آیتالله خامنهای خبر کسب کرده و اطلاع دهند. در پایان جلسه، ضمن ارائهٔ خبر مربوط به وضعیت جسمی حضرت آیتالله خامنهای، پیامی که حضرت امام(ره) خطاب به ایشان که در بیمارستان بستری بودند، فرستاده شده بود، قرائت گردید. در پایان جلسهٔ شورای مرکزی، وقتی چند نفری کنار شهید بهشتی نشسته بودیم، ایشان در خصوص پیامی که حضرت امام(ره) به حضرت آیتالله خامنهای فرستاده بودند، گفتند: «خوشا به حال آقای خامنهای که ولی امر مسلمین چنین پیامی را برای ایشان فرستاده است و این پیام نه برای دنیای ایشان، بلکه برای آخرت بسیار ارزشمند است و من آرزو دارم با چنین پیامی از ولی امر مسلمین از دنیا بروم!» واقعاً ایشان با تمام وجود این مطالب را میگفتند. این امر نشان میدهد ایشان نسبت به ولایت و تولّی به ولایت فقیه، چقدر توجه داشتند.
با توجه به ارتباط نزدیک جنابعالی با حضرت امام(ره)، اگر خاطرهای در خصوص فرمایشات حضرت امام(ره) به شهید دکتر بهشتی دارید، بفرمایید.
روزی برای انجام یکی از وظایف محوّله، خدمت حضرت امام(ره) رسیدم. در این دیدار که فقط بنده حضور داشتم، هیچ بحثی در خصوص اختلاف شهید بهشتی و حزب جمهوری اسلامی، با گروه بنیصدر مطرح نگردید. حضرت امام(ره) فرمودند: «آن گروه (بنیصدر) وقتی پیش من میآیند، خیال میکنند آقای بهشتی از آنها در نزد من بدگویی میکند، اما من به آنها گفتهام، این آقای بهشتی ما حفظالغیب اشخاص را دارد». یعنی ایشان پشت سر فردی غیبت نمیکند که این امر برای بنده بسیار مهم بود، زیرا حضرت امام(ره) که در بالاترین سطح قرار داشتند، این مطالب را عنوان میکردند.
حادثهٔ ۷ تیر یک عبرت تاریخی بود؛ این عبرت را چگونه تعریف میکنید؟
وحدت و یکپارچگی، عبرت حادثهٔ ۷ تیر برای امّت اسلامی ایران است. هدفگیری حزب جمهوری اسلامی و جلسات هماهنگی، هدفگیری شخص دکتر بهشتی نبود، بلکه هدفگیری این مجموعه که شهید بهشتی محور آن بوده، است. به همین خاطر منافقین این برنامه را طوری ترتیب داده بودند که حتی یک نفر از این افراد زنده نماند. بنده شنیدم کلاهی ملعون وقتی شهید صادق اسلامی در بیرون سالنِ بمبگذاریشده، مشغول خواندن نماز بود، کلاهی ملعون که در حال خروج از سالن بود، به ایشان میگوید: «شما که همیشه از تأخیر دیگران در جلسات انتقاد میکنید، حال که جلسه در حال شروعشدن است، شما مشغول انجام مستحبات هستید؟!» که شهید اسلامی در پاسخ به او میگوید: «من الان میروم!» و بعد هم به سمت سالن جلسه حرکت میکند که به محض ورود، بمب منفجر میشود و ایشان به شهادت میرسد.
آنچه عبرت است، وحدت و یکپارچگی ما است؛ استکبار جهانی، شکست خود را در این موضوع میبیند. بنابراین برای ایجاد این وحدت و یکپارچگی، باید امّت و حزبالله با تمامی سلیقههای گوناگون قطب ولایت فقیه را مرکز حرکت خود قرار دهند. آهنگ وحدت را آن روز شهید دکتر بهشتی از حضرت امام(ره) میگرفتند و اعلام میکردند و امروز این آهنگ را مقام ولایت میدهند که ما باید به آن توجه ویژه داشته باشیم.
پس از توقف کار در حزب جمهوری اسلامی، شما فعالیت خود را در کدام تشکّل سیاسی ادامه دادید؟ و علت آن چه بود؟
با توجه به فعالیت سیاسی و مبارزاتی جمعیت مؤتلفهٔ اسلامی از خرداد سال ۱۳۴۲ به بعد، بنده از قبل پیروزی انقلاب اسلامی با این تشکّل همکاری داشتم. با پیروزی انقلاب و تأسیس حزب جمهوری اسلامی و با توجه به فتوای حضرت امام(ره) جهت حضور اعضای جمعیت مؤتلفهٔ اسلامی در حزب جمهوری اسلامی، فعالیت این تشکّل به حالت توقف در آمد. در این فاصله، اعضای جمعیت مؤتلفهٔ اسلامی تا زمانی که حضرت امام(ره) فعالیت حزب جمهوری اسلامی را کُند کردند، بهطور جدّی بخش عمدهای از فعالیت حزب را انجام میدادند. در جریان پیروزی انقلاب اسلامی تا حادثهٔ ۷ تیر، جمعیت مؤتلفهٔ اسلامی ۷ نفر از اعضای اصلی خود را در صحنههای مختلف تقدیم انقلاب و اسلام کرده است.
این ۷ نفر چه کسانی بودند؟
شهید مهدی عراقی، شهید محمدصادق اسلامی، شهید علی درخشان، شهید عباسعلی ناطق نوری، شهید جواد سرحدی، شهید دکتر حسن عباسپور و شهید محمد کچوئی.
وقتی که فعالیتهای حزب جمهوری اسلامی محدود گردید، خدمت حضرت امام(ره) رسیدیم و در خصوص پیگیری فعالیتهای سیاسی جمعیت مؤتلفهٔ اسلامی سؤال کردیم که حضرت امام(ره) فرمودند: «این کار لازم است و این کار را انجام دهید!» بنابراین مؤتلفهٔ اسلامی وضعیت منسجم و فعالیت خودش را همچون سالهای قبل از انقلاب اسلامی، مجدداً آغاز کرد. به همین خاطر بنده و تعدادی از اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، در مؤتلفهٔ اسلامی فعالیت سیاسی را ادامه دادیم و هماکنون بیش از ۱۵ نفر از اعضای سابق شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی در شورای مرکزی جمعیت مؤتلفهٔ اسلامی حضور دارند.
شهید دکتر بهشتی اصرار به کار مؤثر سیاسی از طریق یک تشکیلات سیاسی و با رعایت انضباط الهی را داشت، شما چه توصیهای به جوانها برای کار سالم سیاسی دارید؟
حرکت تشکیلاتی در جمع اهل ایمان بهصورت درازمدت از طرف چهرههای برجستهای در طول نهضت اسلامی در ایران انجام گرفته است ولیکن حضرت امام(ره)، این حرکت سیاسی را به یک حرکت ایمانی تبدیل کردند، یعنی از مجموعهٔ اهل ایمان، تشکیلاتی را بهوجود آوردند که دین را عین سیاست و سیاست را عین دیانت میدانست. اما این تشکیلات را به صورت منظم […]، محتوایی آیتالله شهید مطهری و از نظر شکلی شهید آیتالله دکتر بهشتی تقویت کردند. و واقعاً ایشان در سامان شکلی منظم هیئتهای مؤتلفهٔ اسلامی، چه در قبل و چه در بعد از انقلاب اسلامی، نقش بسزایی داشتند. آنچه میخواهم به جوانان بگویم این است که علاوهبر سامان و نظم تشکیلاتی در فعالیتهای سیاسی، باید برای جهانیکردن اسلام بهطور جدّی از مقام ولایت فقیه پیروی کنند، زیرا همین امر باعث پیروزی انقلاب و تداوم آن گردیده است.
روزنامهٔ رسالت | ۱۳۷۵/۴/۹