دل‌نوشته‌ای از سیّد مهدی جولایی عضو مؤتلفهٔ اسلامی و فرزند شهید

یادگاری حضرت روح‌الله

آثار

لحظات پُراضطراب و پُرفشار برای افرادی که در حوزهٔ فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی جدّی هستند، بسیار آشناست. تصمیم‌گیری‌های مهم در مقاطع خاص و حساس، گه‌گاه آنقدر جوّ سنگینی می‌سازد که نتیجه‌گیری را بسیار دشوار می‌نماید.
در برخی جلسات این‌گونه می‌شد که هر طرح پیشنهادی‌ای مورد بررسی قرار می‌گرفت، خیلی زود با انتقادات جدّی اعضا محکوم به شکست می‌شد؛ طرح‌ها یک‌به‌یک مُهر «باطل شد!» بر خود می‌دید. در آن‌سو، کم‌کم یأس و ناامیدی در چهرهٔ اعضا با شکست هر طرحی نمایان می‌شد. شکست هر یک از طرح‌های مطرح‌شده، یکی‌یکی جمع را به سمت بن‌‌بست هدایت می‌کرد و نشانه‌های استیصال در چهره‌ها نمایان می‌شد. در این مواقع معمولاً همهٔ حرف‌ها و طرح‌ها را خوب می‌شنید و خوب تأمل می‌کرد. هرچه فشار جمع بالا می‌رفت، آرامشش بیش‌تر می‌شد؛ دستی به محاسنش می‌کشید. و وقتی دستانش را بالا می‌برد، آرامشی به چهره‌های در هم جمع، حاکم می‌شد؛ گویی خیال‌شان از نتیجه راحت می‌شد. کلامش را با نام خدا آغاز می‌کرد و تک‌تک حرف‌ها را که شنیده بود، یادآوری می‌کرد. در نهایت پیشنهادی برآمده از همهٔ نظرات را ارائه می‌نمود که همه را راضی می‌کرد.

شاید سه‌بار در این فرایند که حاضر بودم، گونهٔ دیگری پیش آمد؛ این سه‌بار از همهٔ موارد مشابه پیچیده‌تر و سخت‌تر بود. در این شرایط سخن که آغاز می‌کرد، لحظه به لحظه برافروخته‌تر می‌شد. در اوج خطابه‌اش می‌گفت: «در چنین شرایطی در محضر امام راحل در سال‌های آغازین نهضت حضور داشتیم؛ این حال امروزمان، برای همهٔ ما در آن روز هم پیش آمده بود». آنگاه اشک از چشمانش جاری می‌شد و نقل قول حضرت روح‌الله را می‌فرمود: «یادمان باشد که ما مولا داریم، مولایمان ما را رها نمی‌گذارد!» سپس ادامه می‌داد که «مولا جان! امروز هم ما مضطر هستیم، یقین داریم که ما را هدایت می‌فرمایی». تأثیر کلامش که برآمده از عمق اعتقاد به حضرت ولی عصر(روحی‌فداه) و نائب بزرگوارش بود، انرژی فوق‌العاده‌ای در جمع ایجاد می‌نمود که حاضر بود هر کار غیرممکنی را ممکن نماید.

اما امروز شمعی که با افتخار به دورش می‌گشتیم و چراغی که با اطمینان در مسیرش می‌رفتیم، خاموش گشته؛ مراد و مرشدمان دیگر هدایتگرمان نیست! پیرمردی که در نفسش، نفس نائب امام عصر را استشمام می‌کردیم و در کلامش پرتویی از کلام مولا را به نظاره می‌نشستیم، در آغازین روز محرم‌الحرام به دیدار مولایش شتافت. ما مانده‌ایم و غم هجرانش، ما مانده‌ایم و این سخت‌ترین لحظات جمع‌مان. چهره‌ها همه در هم است و ناامید که دیگر هدایتگری نداریم که گام‌به‌گام با اعتماد پشت سرش در مسیر حق راه را بپیماییم… .

تنها یک کلام آرام‌مان می‌نماید و این همان کلام است که به یادگار از مقتدایش برایمان به یادگار نهاد؛ آری «یادمان باشد که ما مولا داریم، مولایمان ما را رها نمی‌گذارد»!
ان‌شاءالله

از جناب آقای سیّد مهدی جولایی
(عضو مؤتلفهٔ اسلامی و فرزند شهید جولایی)

نظرتان را بنویسید

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید

فهرست مطالب