انفاق

انفاق

اقتصادی

انفاق؛ علاج و مانع ایجاد فاصلهٔ طبقاتی

انفاق، یکی از راه‌های علاج فاصلهٔ طبقاتی و مانع پدیدآمدن فاصلهٔ طبقاتی جدید است. این بحث در قرآن کریم با عناوین مختلفی دنبال شده است. خداوند انواع مالیات‌های واجب و مستحب و انواع حقوق را مقرر فرموده. ضمن اینکه در فرهنگ اسلامی، ثروت مثبت است؛ ثروت از راه حلال، بار مثبت دارد و در مقابل، امتحان سنگینی هم دارد. و امتحان ثروتمند، سنگین‌تر از کسی است که فاقد ثروت است. خداوند مالیات‌های واجب و مستحب، حقوق واجب و مستحبی را بر گردن ثروتمند گذاشته است تا با این وسیله مانع پدیدآمدن فاصلهٔ طبقات شود و هر فاصله‌‌ای هست، جبران شود.
از ۱۴ آیهٔ سورهٔ مبارکهٔ بقره، می‌شود فرهنگ و منشور انفاق و صدقه را بهره برد. شاید ما در یک بخش نتوانیم که محتوای آن را به ذهن بسپاریم، چون وقتی که آیه‌ای که در آن انفاق یا صدقه به‌کار رفته می‌خوانیم، ابتدا نیاز است که جایگاه این انفاق و صدقه را در ذهن مشخص کنیم.
در ابتدا معنای انفاق را ببینیم و بعد به سراغ معنای صدقه می‌رویم.

انفاق در لغت و اصطلاح

انفاق در معنی لغوی، هزینه‌کردن است. به همین دلیل هزینهٔ یک تشکیلات را نفقه می‌گویند؛ مثل هزینهٔ خانواده که برای انسان واجب است. واجب‌النّفقه، یعنی بر انسان واجب است که برای کسانی مثل همسر و فرزندان قبل از بلوغ و پدر و مادر در صورتی که امکانش را نداشته باشند، هزینه کند.

انفاق از نظر اصطلاحی یعنی تسطیح. وقتی دشتی را تسطیح می‌کنند، گودال‌ها و جاهای درّه‌مانند را از مناطق مرتفع پر می‌کنند، این معنای اصطلاحی انفاق از ریشهٔ نفقه در قرآن مدنظر است. قرآن اصطلاح انفاق را فرهنگ می‌فرماید برای اینکه شخصی ثروتی دارد، یعنی بالای ارتفاعی قرار دارد، از این ارتفاعش بتراشد، تسطیح کند. پس انفاق به معنای این نیست که چیزی را به متکدّی و سائل بدهیم، آنچه که خدا زیادی داده و شخصی را بر فرازی قرار داده و این فراز، امانت است. اگر فرودی در کنار این فراز وجود داشت، شخص باید به‌طور نسبی از این فراز، آن فرود را جبران کند.

صدقه و انواع آن
معنای صدقه را اگر بخواهیم با کوتاه‌ترین عبارت ترجمه کنیم، پرداخت صادقانه را می‌گویند. هرگاه انسان خالصاً لوجه الله و صادقانه پرداختی را انجام، آن صدقه است و علامت عبودیت صادقانهٔ بنده و شکر نعمت‌های مُنعِم است. شخصی که نعمت منعم را دارد و بخواهد او را صادقانه بندگی کند، باید شکر این نعمت را به‌جای بیاورد؛ شکر نعمت این است که در همان راه‌هایی که منعم فرموده، مصرف کند.
دو نوع صدقه داریم؛ صدقهٔ واجب و صدقهٔ مستحب. به زکات هم صدقه می‌گویند و هر کجا زکات به کار می‌رود، معنایش صدقهٔ واجب است. هر جا هم صدقه به کار می‌رود، می‌تواند هم پرداخت واجب و هم پرداخت مستحب باشد.

علاج فاصلهٔ طبقاتی در اندیشهٔ دیگران

مشکل فاصلهٔ طبقاتی از روزی که بشر اجتماعی بوده و به نسبتی که این فاصله کنترل شده است، سلامت زندگی در جامعه به همان نسبت تأمین و تضمین شده است. و به هر نسبتی که جامعه‌ای به فاصلهٔ طبقاتی بی‌توجه باشد، به همان نسبت سلامت خودش را آسیب زده است. به غیر از انبیاء، اوصیاء و اولیاء، دانشمندانی هم در راه علاج فاصلهٔ طبقاتی، خدماتی ارائه داده‌اند. شاید هنوز ۲ طرح از حدود ۲۵ طرحی که اندیشمندان و صاحب‌نظران ترسیم کرده‌اند، پُررنگ است:

حذف مالکیت

برای اینکه طبقات مساوی باشند، مالکیت شخصی را حذف کردند و این اندیشه شاید در مدتی از قرن حاضر حدود دوسوم جهان را زیر سلطهٔ خودش داشت و حالا چنین اندیشه‌ای در نقاطی که دولتش مستقر است هم حکومت ندارد.

اثبات مطلق مالکیت و سرمایه

راه علاج دیگر که مالکیت را خیلی مستحکم کرده و به سرمایه هم اعتنا کرده که قصد داشته با مالیات نسبی -نسبت به شرایط، فشاری وارد می‌شود- فاصلهٔ طبقاتی را معالجه کند و این هم در مقابل قرار دارد.

شاید از آن افراط (حذف مالکیت) تا آن تفریط (اثبات مطلق مالکیت و سرمایه)، حدود ۲۰ طرح مشخص در این بین وجود دارد. شاید میانگین این ۲ نظم، التقاط کاملی در اروپای غربی به وجود آورد. (الآن هم در آمریکا این التقاط وجود دارد که مالکیت دولتی و خصوصی مختلط هست). اما برنامه‌ها و طرح‌هایی را که برای علاج ارائه شده، هیچ‌کدام پاسخ مستمر و پایداری نداده و هرکدام در شرایط مکانی و زمانی خاص، در جوّ سیاسی خاص توانسته پاسخ کوتاه و موقتی‌ای بدهد. اگر اتحاد شوروی توانسته مالکیت خصوصی را از بین ببرد و جز در موارد ضروری آن را بپذیرد، اما واقعاً حاکمیت حزبی‌ها و حاکمیت نظامی‌ها با فاصلهٔ کمی بدتر از حاکمیت فئودال‌ها یا سرمایه‌دارها شد؛ بدتر از مالکین زمین و بدتر از سرمایه‌داران چپاولگر! زیرا حزبی‌های شوروی جایی قرار گرفتند که سرمایه‌دارهای بزرگ غربی در آنجا قرار نگرفتند و نظامی‌ها در اتحاد شوروی در جایی قرار گرفتند که هیچ سرمایه‌دار غربی‌ای یا هیچ مالک زمین در غرب، در چنین شرایطی قرار نداشت.

هدف از بیان مقدمه

زمانی که بحث انفاق را آغاز می‌کنیم، منظورمان این نیست که انفاق‌کردن مستحب است، خیر! انفاق یکی از عوامل مؤثر در جلوگیری از فاصلهٔ طبقاتی است و یک نمایش معالجِ فاصلهٔ موجود طبقاتی است؛ از این زاویه نگاه کنیم! آیات مرتبط را بخوانیم و ترجمه کنیم و بر اساس این زاویه، پرسش‌هامان را مطرح کنیم.
حالا این پرسش در ذهن‌مان مطرح می‌شود که آیا ‌از صدر اسلام تا به حال، نمونه‌ای اتفاق افتاده است که فاصله را از بین برده باشد؟
شاید در تاریخ، چند مورد وجود داشته باشد؛ یک مورد زمان امیرالمؤمنین(ع) و یک مورد هم زمان عمر‌بن‌عبدالعزیز بوده.
تاریخ نشان می‌دهد که از بسیاری از مناطق شمال آفریقا، برای مرکزیّت حکومت تمام ۸ مصرف زکات را نوشته‌اند که ما اینجا بَرده‌ای نداریم تا آزاد کنیم، بدهی‌ای نداریم که بپردازیم، ورشکستگی‌ای نداریم… . آیا ما زکات بگیریم؟ دستوری که از مرکز می‌رود، این است: اگر غیر از این مصارف در منطقهٔ شما نیاز نباشد، باید به مرکز بفرستید تا مرکز در جایی که نیاز هست، مصرف کند.
(اساساً گرفتن زکات برای تعدیل و کنترل رشد ثروت است؛ ثروت متراکم نشود و فاصله نیفتد).

نظرتان را بنویسید

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید

فهرست مطالب