شروط فائزون
اَللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ عَلی الصِّدِّیقَهِ طَاهِرَه فاطِمَهَ الزَّهْراَء
اَللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ عَلِیها وَ عَلی اَبِیها وَ بَعْلِها وَ بَنِیها الأئمَّهِ المَعصُومین سیّما بقیّهِ اللَه فی الأرَضِین
خدای را شکرگزار هستم که توفیق مجددی دارم در خدمت شما عزیزان و همگی در خدمت کلام خدا قرار داریم.
ایام را به مناسبت ولادت کوثر، ولادت نور، ولادت بضعهٔ رسول، خدمت شما و همگی به محضر مولامان حضرت ولی عصر(عج) و به خدمت ولیّ امر مسلمین تبریک عرض میکنیم.
و از جهت خاص هم تولّد امام راحلمان، این ذریّهٔ پاک رسول خدا و همچنین هفتهٔ زن و روز مادر را تبریک داریم.
به هر ۳ مناسبت، باید اشارهٔ کوتاهی داشته باشم.
«وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَخْشَ اللَّهَ وَ یَتَّقْهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ»
«یَتَّقْهِ» که بنده خواندم، شاید به ذهن بعضی از برادارن بیاید شنیدهایم که یَتَّقِه خواندهاند؛ قرائت صحیحش یَتَّقْهِ است! یعنی یَتَقّیه بوده، به دلیل اینکه با شرط مجزوم شده، یاء حذف شده است. چون کسره در ها تکرار شده، کسرهٔ قاف را برداشتند و یَتَّقْهِ، خوانده میشود.
در خدمت آیهای که از سورهٔ مبارکهٔ نور توفیق پیدا کردم قرائت کنم، قرار بگیریم.
اگر «فائزون» را میخواهید بشناسید، خداوند میفرماید آنها این ۳ شرط را در خودشان محقّق میکنند:
شرط اول،اطاعت از خدا و رسول.
شرط دوم، خشیّتِ در درون وجود.
و شرط سوم، پوشاندن لباس تقوا بر اندام اعمال.
هرکسی، هر مجموعهای این ۳ شرط را در خودش پدید بیاورد، میتوانند اطمینان داشته باشد که همان فائزون هستند، یعنی به فوز میرسند؛ همان فوزی که انبیاء آمدهاند تا بشر را به آن برسانند.
البته این ۳ شرط، در واقع یک واقعیت است. عزم بر اطاعت، یک عزم در درون وجود انسان است. خشیّت از خداوند، آهنگیست که وجود انسان پیدا میکند. و اعمال انسان در اطاعت خدا و رسول، ویژگیای پیدا میکند که آن ویژگی، پوشش تقواست.
اگر ما بخواهیم داستانهای هر یک از انبیاء و اوصیاء و اولیاء قبل از اسلام را در قرآن مطالعه کنیم، خداوند به نسبت محقّقکردن این ۳ شرط در درون و همچنین توفیق در فوز دنیوی و فوز اخرویشان، آنها را معرفی فرموده است.
در زندگی پیامبر و ائمه
پیامبر گرامی اسلام، تمام وجودش، اطاعت از خداست. مثلاً در الفاظی که ایشان -در رابطه با وحی و یا بیان وحی- استعمال میکردند. این تعبیری که خودِ قرآن میفرماید «ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحى» او، از آهنگِ خودش، از هوای خودش حرف نمیزند، بلکه آنچه او میگوید، وحیایست که به او نازل شده است «إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحى». از نظرِ آهنگ وجود، خَشیّت از پروردگار در تمام ابعاد زندگیشان فریاد میزند. و پوشش اعمال در رسول مکرّم اسلام و در ائمه، تقواست.
حتی از ویژگیهای نوّاب خاص و نوّاب عام مثلاً امام و مقام معظم رهبری، همین ۳ شرط (اطاعت از خدا و رسول، خشیّت و تقوا)، پیداست. شاید هرکدام از شما نمونههای فراوانی از امام راحل و مقام معظم رهبری داشته باشید، من هم بعضی نمونهها را در جلسات گذشته عرض کردم. زندگی مقام معظم رهبری در دوران ۸ سالهٔ ریاست جمهوری و همچنین دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی، آنچنان آزمایشی بود که انصافاً آن امتحان بزرگی هم که در دورهٔ دوم ریاست جمهوریشان -در رابطه با انتخاب نخستوزیر و انتخاب وزرا- پیش آمد، حتی ایشان کاملاً بر خلاف سِیر حرکت کرد، اما خشیّت از خداوند و مراعات تقوای خدایی، ایشان را در آن موضع قرار داد؛ قضاوت حضرت امام راجعبه ایشان، همین بود.
پاسداری از شروط سهگانه
حالا ما که واقعاً خودمان را راهیِ امام میدانیم، در خطّ امامت میدانیم، مطیع مقام ولایت میدانیم، باید از این ۳ بُعد، در زندگی شخصی و خانوادگی و اجتماعیمان، پاسداری کنیم.
واقعاً به گونهای اطاعت از خدا و رسول را پاسداری کنیم که هر حرکت و یا هر توقفمان، در اطاعت خدا و رسول باشد!
واقعاً خدا را از درون وجود، آنجور عظیم ببینیم و خودمان را آنجور حقیر ببینیم که خشیّت بر ما مستولی باشد. اینکه امیرالمؤمنین علی(ع) در ویژگی انسانهایی که به فوز میرسند (فائز هستند)، میفرماید: «عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ». انسان هرچه در زندگی روزمرّهٔ خودش، رشد معنوی کند، خدا باید در وجود او، عظیمتر نِما و اثر داشته باشد و خود، کوچکتر از روز گذشته! هرچه عظمت خدا در ذهن او آشکار میشود، باید منیّتش (خودیّتش) کوچکتر و خوارتر باشد تا این خشیّت پاسداری شود. هرگاه «من» انسان رشد کند -میخواهد یک انسان معمولی باشد، میخواهد آیتالله باشد- در نتیجه عظمت خدا در ذهن او محدود میشود. به همان نسبتِ رشد منیّتش، عظمت خدا در وجود او محدود میشود؛ به همان نسبت، خشیّت او از بین میرود.
واقعاً ما که ادعای داریم در اطاعت از امام و مقام ولایت و در خطّ امامت هستیم، باید کاملاً این ۳ بُعد را در وجودِ خودمان ملاحظه کنیم و نگذاریم هیچ توجیهی پیدا شود که منیّت ما رشد کند؛ نگذاریم هیچ توجیهی پیدا شود، خشیّت ما آسیب ببیند و نگذاریم هیچ توجیهی پیدا شود که پوشش تقوایی ما، محدود شود و آسیب ببیند!
نمونه برجسته فائزون
من فکر کردم این نکته را به مناسبت تولّد حضرت صدیقه طاهره(س) عرض کنم که واقعاً این بانو، از نظر اطاعت از رسول و اطاعت از ولیّ امرش، نمونهٔ بسشاخصی در عصر بعد از رسول مکرّم است. او با تمام وجودش، آنچه رسول مکرّم فرموده بود و آنچه که اطاعت از رسول در اطاعت از ولیّ امر زمانش میدید، به خوبی امتحان داد. حتی آن جریانی که در بیماری حضرت صدیقه طاهره پیش آمد، نقل شده است که بعضی از کسانی که بعد از پیغمبر زمام امور را در اختیار داشتند، خواستند به عیادت حضرت صدیقه طاهره بیایند و به امیرالمؤمنین این مطلب را رساندند. وقتی حضرت به منزل تشریف میآورند (بنا به آنکه اکثر نقل کردهاند)، امیرالمؤمنین به حضرت صدیقه طاهره، میفرمایند که: اینها میخواهند به عیادت بیایند! حضرت صدیقه طاهره میفرمایند که: من راضی نیستم که به عیادت من بیایند! امیرالمؤمنین میفرمایند که: هرجور شما بگویید من به آنها میگویم، اما تصور میکنند که من نمیخواهم آنها به منزل من بیایند! نقل کردهاند که حضرت صدیقه طاهره، در جواب فرمودند که: خانه، خانهٔ شماست؛ من هم کنیز شما! چون نظر من را میخواستید، گفتم! آنچه شما بفرمایید، من اطاعت میکنم، ولی اجازه بدهید که پردهای بین ما باشد و من پشت پرده باشم، زیرا شرایط من طوری نیست که بتوانم کسانی را که به من و شما ظلم کردهاند را ببینم. واقعاً اطاعت رسول و ولیّ امر را ملاحظه میکنیم که کاملاً بر خلاف هوا و خواست انسان هست. یقیناً ارزیابی پیامبر گرامی اسلام(ص) که می فرماید: «اُمّ اَبیها» او، مادرِ پدرش هست! یعنی درست است که او از من به وجود آمده، اما وجود من در آینده، به او بستگی دارد! (و قطعاً پیامبر از مبالغه و اغراق، به دور است). و این به جهت فرزندی و یا به جهت نسبت و به جهات ظاهری زندگی نیست، بلکه ارزشهایی که این انسان در تلاشهای خود آفریده و میآفریند، پیامبر ۳ بار میفرماید: «فِداهَا اَبُوها» پدرش، فدایش بشود! پیغمبر مبالغه نمیکند!
آنچه که در معرفی «فائز» و «فائزون» هست، حضرت صدیقه طاهره نمونهٔ برجستهای در تاریخ اسلام برای زنان عالَم است. و بروز و ظهور اطاعت خدا، اطاعت رسول، خشیّت پروردگار و تقوای خدایی، در این انسان در حدی است که (بنا به نقل)، پیامبر میفرماید: «فِداهَا اَبُوها».
به مناسبت روز تولد امام راحلمان اشارهای را برای عرض ادب داشته باشم:
واقعاً امام از روزهای اول مبارزه، در تمام موضعگیریهاشان و حتی در بیان یک مسئلهٔ شرعی، اطاعت خدا و رسول را ملاحظه میفرمودند. مثلاً این حکم را از فقهامان داشتیم که هرکس نماز جمعه را بخواند، از نماز ظهر کافیست! در روزهای اول نهضت، از حضرت امام راجعبه نماز جمعه سؤال شد: «آیا ما نماز جمعه را دایر کنیم؟» و یا «بعضی از فُضَلا و بزرگان در حوزهٔ علمیه، نماز جمعه میخوانند، آیا اجازه میدهید مقلّدین شما شرکت کنند؟» یا در مورد حضور در نماز عیدین، از ایشان سؤال شد. (چون از مُستَحسَنات مبارزه بود و واقعاً مرحوم آیتالله کاشانی در نهضت ملی- اسلامی ملیکردن صنعت نفت، از نماز عیدین بهترین استفادهها را کردند). امام فرمودند که: «خیر! هرکس نماز بخواند، از ظهرش کافی نیست؛ باید نماز ظهرش را خودش بخواند! اگر نماز جمعه را اعتماد دارد شرکت کند، اما نماز ظهرش را باید بخواند!» و راجعبه نماز عیدین، فرمودند: «آنچه که من از متونمان درمییابم، این است که تا زمانی که حکومت اسلامی تشکیل نشود، نمیشود به نماز جمعه و به نماز عیدین تکیه کرد!» به ایشان میگفتند: «آقا! ما میخواهیم حتماً در نماز عید شرکت کنیم». فرمودند: «میتوانید در اینباره، به دیگری مراجعه کنید!» بعضی از برادرانمان عرض کردند: «آخر این در مبارزه، خیلی مؤثر است!» فرمودند که: «اسلام را که نمیشود تابع مبارزه کرد! من آنچه که تشخیص میدهم از قرآن و حدیث، آنچه که استنباط میکنم از حُکم خدا، باید بگویم. اصلاً برایم مطرح نیست که به ضرر مبارزه است، یا به نفع آن؛ من در شأن یک فقیه، به دنبال یافتن حکم خدا هستم!» این تعبیری که از ایشان به یادگار مانده: «ما که از خودمان چیزی نداریم، ما هرچه میگوییم قالالله است، قال رسول الله است، قال ابوعبدالله است؛ ما اصلاً از خودمان، هیچچیز نداریم!» واقعاً این مطلب را در عمق مبارزات، در سختترین شرایط و در آسانترین شرایط بعد از انقلاب، هیچکجا نداریم که ایشان مناسب جوّ و شرایط زمان…. این انسان، یکی از نمونههای برجستهٔ اطاعت خدا و اطاعت رسول و خشیّت خداوندی، خشیّت از خدا و تقوای الهی بوده! انشاءالله که ما که میخواهیم انصار مقام ولایت باشیم، توفیق پیدا کنیم این ۳ بُعد را در وجودمان محقّق کنیم و بتوانیم روزافزون، رو به رشد و کمال در اینباره به پیش برویم، انشاءالله.
سهم زن و همسر در زندگی
قسمت آخر عرایضم در رابطه با هفتهٔ زن و روز مادر است.
انصافاً اماممان، انصافاً امامت امّت در زمان، نسبت به همسر و نسبت به خانواده، مقیّدترین انسانهای مؤمن زمان خودشان بوده و هستند. بدانیم ما باید حق زن، به ویژه حق همسر را مراعات خاص داشته باشیم. هیچ توجیهی پیدا نمیشود که ما بتوانیم سهم زن را در خانه، سهم همسر را در صحن زندگی، نادیده بگیریم. حتی توجیه مبارزات سیاسی، توجیه جلسات، توجیه انجام وظایف، مگر اینکه انسان دستور مستقیمی داشته باشد؛ وگرنه باید سهم همسر را در زندگی ملاحظه کند!
امام راحلمان تا آخرین لحظات حیاتشان، در سختترین شرایط، حق همسر را ملاحظه فرموند و آموزش دادند. وقتی بنده در حالتی که تحت تعقیب بودم به منزل ایشان در قم رسیدم و ملاقاتی که با ایشان در اتاق خصوصیشان داشتم، دلیل وضعم را بیان کردم و توضیح دادم که: «من تا دمِ در تعقیب شدم! اسامی تعدادی از برادرانمان داخل کشوی میزم هست و اگر من را بگیرند، همهٔ آنها لو میروند! همسرم مریض است و اطلاع ندارد کجا هستم. من باید شام تهیه کنم و به منزل بروم». امام یکییکی توضیح دادند که مفصّل است، برای یادگاری از امام، سهم همسر را عرض میکنم. امام فرمودند که: «عجب! شما از تهران راه افتادهاید و آمدهاید، ولی به همسر مریضتان اطلاع ندادهاید که کجا میروید؟! مگر شما تعهد نسبت به همسر را توجه ندارید؟! نیمساعت دیرتر میآمدید و یا به کسی از مَحارم میگفتید تا بروند به آنها اطلاع دهند! آنها را چشم به راه گذاشتید و به اینجا آمدهاید؟! باید بدانید که ما حرکتمان، حرکت خانوادههای مسلمان است؛ اصلاً حرکت فردی نداریم!» واقعاً در اینباره ۲، ۳ توصیه فرمودند. و بعد، فرمودند: «بدانید که پیغمبر اکرم و ائمهٔ معصومین، یکی از توفیقاتشان این بود که خانوادگی حرکت میکردند؛ مسلمین تا خانوادگی حرکت نکنند، توفیقی به دست نمیآورند!».
من به مناسبت هفتهٔ زن و به مناسبت ایام مربوط به مادر، عرض میکنم. حالا سهم مادر و سهم زن به طور مطلق یک مسئله است، سهم همسر که شریک زندگی است را باید کاملاً ملاحظه کنیم؛ باید آنچه حقش از زندگی است، مراعات و اعتنا شود! باید وقتی ما به پشت درِ خانه میرسیم، به خدا پناه ببریم و از خدا کمک بگیریم؛ خستگی را داخل خانه نبریم! بعضی وقتها در گذشته شده بود که جلوی درِ خانه که میرسیدم، به برادران همراه میگفتم که: «من الآن یک دیوانهام، دارم میروم خانه، اما به خدا پناه میبرم» حق آنها که داخل خانه هستند را به بهانهٔ اینکه من مسئولیتهایی دارم، آسیب نزنم؛ آنها چشم به راهند. ما سهم اینها را به درون خانه ببریم؛ خستگی سهم آنها نیست، نشاط سهم آنهاست. باید سهمی از این نشاط را به درون خانه برد و خانواده به صورت جوشخورده شود تا شیطان نتواند هیچ خلل و فرجی بین اعضا خانواده ایجاد کند. و هر نفری که در یک مبارزهای شرکت دارد، به نشانهٔ یک خانواده باشد، نه به نشانهٔ یک فرد! لذا من تقاضا دارم از همهٔ عزیزان، در این هفتهٔ میمون و مبارک میلاد صدیقه طاهره و هفتهٔ مادر و هفتهٔ زن، همسران را در مسیر مبارزاتتان، حقّشان را ملاحظه کنید؛ هیچچیز حق آنها را پر نکند!
از پروردگار استدعا دارم که به یُمنِ مولود این ایام و به یُمن میلاد امام راحلمان، به همهٔ ما توفیق بدهد که بتوانیم در اطاعت خدا و رسول و در خشیّت خدایی و در تقوای خدایی، روزافزون موفق باشیم.