حاصل عمر امام

حاصل عمر امام

خاطره

در روز شهادت مولامان آیت‌الله شهید مطهری هستیم که یکی از اُسوه‌های اخلاق اسلامی از ابعاد مختلف در زمان طاغوت بود. جای شما خالی با یکی از برادران در برداشتن پرده از آثار یادبود ایشان در همین کوچهٔ قتلگاه بودیم؛ شاید من چند دقیقه‌ای که آنجا توفیق حضور داشتم، در ذهنم زندگی این مجسّمهٔ اخلاق را مروری کردم که بسیار برایم فوق‌العاده بود. و به عنوان روز ایشان، حق است که بعضی از آن‌ها را باهم گفت‌وگو کنیم.

ایشان استادی ارزشمند و مدرّسی عالی‌مقام در قم بودند. بغتتاً شاهد بودیم که ایشان به تهران تشریف آوردند و بحثی را در رادیوی آن روز -که غیر از رادیوی الان بود- پذیرفتند. در یک جلسه‌ای با تعدادی از برادران جمع بودیم، از ایشان سؤال شد که شما و رادیو؟! فرمودند: «آقا اجازه فرمودند!». ایشان در رادیو جا افتاد، به صورتی که انصافاً جای مرحوم راشد را پر کرد. همین که ایشان جا افتاده بود، نهضت اسلامی شروع شد و دولت طاغوت مقابل امام قرار گرفت. ایشان بغتتاً رادیو را ترک کردند و نرفتند. وقتی که خدمت‌شان بودیم، بعضی از برادران سؤال کردند: آقا! آن موقعی که نمی‌بایست بروید، رفتید؛ حالا که آنجا دیگر یواش‌یواش جا افتادید، نرفتید؟! فرمودند: «آقا (روحی فداه) فرمودند نرو!»

یکی از کارهای ایشان که از نظر خیلی‌ها عجیب می‌نمود، تدریس در دانشگاه بود؛ در شرایطی که تدریس در دانشگاه، همکاری با آن رژیم به حساب می‌آمد. وقتی عده‌ای از ایشان سؤال کردند، فرمودند: «آقا اجازه فرمودند!»

ایشان در مجلهٔ زن روز -که در آن زمان هر کس این مجله را می‌خواند، بسیار منفی بود چه برسد به آنکه کسی مقاله در آن بدهد- مقالات مرتّبی را می‌نوشت. وقتی به ایشان اعتراض شد، گفت: «زن‌ها در کشور یک روزنامه دارند، نباید اینجا را از حق خالی گذاشت». تا آنجایی که یادم هست، دربارهٔ این موضوع هم فرمودند: «آقا اجازه فرمودند!» واقعاً این ذوب در ولایت است که یک چهره و شخصیتی، از خود چیزی نشناسد.

نظرتان را بنویسید

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید

فهرست مطالب